دو سال قبل در چنین روزی، در هشتم آوریل ۲۰۲۰ در بحبوحه همهگیری ویروس کرونا در جهان، فرهنگ کسرایی، شاعر، نویسنده و بازیگر عرصه تئاتر و گوینده و مجریی برنامههای رادیویی مستقل درگذشت.
نیلوفر بیضایی با یادآوری سالگرد درگذشت این هنرمند برجسته و فروتن نوشته است:
دو سال گذشت اما هنوز رفتنش را باور نکردهایم. یک جورهایی انگار هرگز نبودنش را تجربه نکردهایم. راستش نبودنش بیش از هر زمان آنجا حس میشود که پرنسیبها و اصول نادیده گرفته میشوند و مطرح شدن به هر قیمت در شکل بیمارگونهاش و به شکل آزار دهندهای نمود مییابد. آنجا که ندانستن میشود الگوی زندگی و خودشیفتگی کاذب میشود معیار بودن. با خودم میگویم هر کس که او را میشناخت و شانس حضور در کنار او را یافته بود، مگر نباید ذرهای از فروتنی و در عین حال تلاش همراه با کنجکاوی دانستن از او آموخته باشد؟ مگر نباید از عشق او به کار و همراهی او با هر کس با هر مشخصهای و تلاششش برای سازندگی و ایجاد امکان بروز خلاقیت ذرهای در انبان حافظه ذخیره کرده باشد؟ مگر میشود از حضور با تمام وجودش چه در پشت صحنه و چه در روی صحنه چیزی نیاموخت؟ مگر ممکن است آرامش و تمرکز کامل او بر روی کارش و نقشش و در عین حال جدیتش در ارائهی بهترینش به دور از حواشی و بدون نیاز مداوم به گرفتن توجه بر کسی تاثیر نگذاشته باشد؟ مگر نگاه عمیقش و مطالعهاش در مورد نقش و روند متن نمایشی که بازی میکرد میشود به کسی که میخواهد بیاموزد سرایت نکرده باشد؟ مگر و هزاران مگر و صد هزار افسوس که بله میشود. و دقیقا برای همین است که جای خالی او پر شدنی نیست. آنچه باقی ست، عشق مشترکمان به تئاتر و یاد حضور اوست که مسئلهی اصلیاش رعایت انسان بود بدون شعار دادن و ادعا.»
فرهنگ کسرایی متولد ۱۳۳۹ در زندگی اجتماعی محجوب و در زندگی هنری بسیار پرتلاش و برخوردار از استعدادهای متعدد بود. او در سال ۱۹۸۷/ ۱۳۶۶ وارد عرصه تئاتر شد، از پایهگذاران تئاتر میترا و تئاتر تندیس و از پایهگذاران رادیوی محلی صدای آشنا در فرانکفورت و پای ثابت نمایشنامههایی بود که به کارگردانی نیلوفر بیضایی روی صحنه میرفت.
او در سالهای دهه ۱۹۹۰ با انتشار کتابی منحصر به فرد در شعر با نام «مارمولک» خود را به عنوان یک شاعر بااستعداد با نگاهی ویژه و دروننگر به جامعه ادبی تبعیدی ایران شناساند. در این اثر شاعر با مارمولکی که در درون اوست کلنجار میرود. این کلنجارها از تنهایی و خستگی و قدری هم از افسوس و دریغ نشان دارد اما در همان حال از شوخی و مطایبه هم بیبهره نمانده است.
بر اساس این مجموعه فرهنگ کسرایی همراه با پیتر شک، نگارهگر و بازیگر آلمانی نمایش کوتاهی هم به زبان آلمانی روی صحنه برد.
«طوفان عشق خونآلود و جنگ آقام» (پیشپردهخوانی و نمایشی موزیکال)، پرداخت و بازسازی دو قضیه از وغ وغ ساهاب (هدایت) و یک داستان کوتاه از ( چوبک) برای صحنه از دیگر کارهای صحنهای فرهنگ کسرایی است.
از سایر آثار متعدد او که هر یک جایی در ادبیات تبعید ایران دارد و با اینحال تاکنون به طور گسترده در اختیار مخاطب ادبیات فارسی در ایران قرار نگرفته میتوان به «تو پاره پارهها، داستانی از کودکی تا فریاد» و مجموعه داستان «گسست» یاد کرد. این آخری را کسرایی همراه با آرش گرگین در حال و هوایی بوف کوری با قلمی که از آرامش درآمیخته با خشم نشان داشت نوشته بود. «چهار کتاب و نیم» از آثار برجسته و ماندگار فرهنگ کسرایی در شعر داستانی ایران است.
«بیم- آرستان» پاره داستانهائی بین دم و بازدم، «گوشتیها، داستان یک زندگی کوتاه شاید!» از آثار اوست که هنوز منتشر نشده.