رضا براهنی، شهروند توانای ادبیات

رضا براهنی در سال ۱۳۱۴ در تبریز در یک خانواده کارگری به دنیا آمد و ۵ فرودین ۱۴۰۱ چشم بر جهان فروبست. او از دانشگاه تبریز لیسانس زبان انگلیسی و از دانشگاه استانبول دکترای زبان انگلیسی گرفت و به عنوان استاد در دانشگاه تهران به تدریس پرداخت. در ۱۳۵۱ برای تدریس به آمریکا رفت و پس از بازگشت در شهریور ۱۳۵۲ دستگیر شد و چند ماهی را در حبس گذراند. در مهر ۱۳۵۳ به آمریکا بازگشت و ضمن تدریس آثار افشاگرانه‌ای منتشر کرد که از آن جمله می‌توان به ظل‌الله (۱۳۵۴) اشاره کرد: شعری که تحقیر بدن از مهم‌ترین مضامین آن است:

«وقتی که
مامور گردن کلفتی بر گردن آدم
سوار شده
و شلوار زندان تا زانو‌هایش پایین
کشیده شده
وقتی که
دو امیر تجاوز کون آدم را به یکدیگر تعارف
می‌کنند
آدم
به یاد مورچه‌های بلندی نمی‌افتد که
یک پایشان شکسته پای دیگرشان
یارای کشیدن مورچه را
ندارد
و…. آدم اصلا به یاد هیچ چیز
نمی‌افتد بلکه
می‌بیند حیوانی درشت‌تر از خودش
در اعماق استخوان‌هایش فرو می‌رود
و طلسم تحقیر بر سوراخ خونین مقعدش کوبیده
می‌شود
انگار
با میخی در ماتحتش حکمِ
مرده یا زنده‌اش را خواهانیم، می‌کوبند
و بعد آدم در مغزش، خطاب به مادرش
می‌گوید
چرا
مرا همان‌طور که بیرون دادی بالا نمی‌کشی چرا؟»
«صفحه‌ی ۱۰۸ و ۱۰۹»

براهنی کار ادبی خود را با ترجمه آثار سنت اگزوپری و ایو آندریچ از ۱۳۴۰ در کتاب هفته شاملو آغاز کرد. در ۱۳۵۸ هم آثاری از لئون تروتسکی را با نام مستعار برهان رضایی ترجمه و منتشر کرد.

آن‌گاه نقدهایی در مجله فردوسی به چاپ رساند و مجموعه آن‌ها را در طلا و مس (نقد شعر ۱۳۴۴) و قصه‌نویسی (۱۳۴۸) گرد آورد.

نخستین مجموعه شعر براهنی، «آهوان باغ» در ۱۳۴۱ چاپ شد. از آن پس مجموعه شعرهای دیگری نیز منتشر کرد و در آخرین مجموعه‌هایش به عنوان شاعری پست مدرن شهرت یافت.

کار او به عنوان داستان‌نویس در سال‌های آغازین دهه ۱۳۵۰ با چاپ بخش کوتاهی از یک رمان در مجله نگین آغاز شد. جلد اول روزگار دوزخی آقای ایاز را در ۱۳۵۰ نوشت اما موفق به چاپ آن نشد. در رمان‌های بعد از عروسی چه گذشت (۱۳۶۱)، چاه به چاه (۱۳۶۲)، آواز کشتگان (۱۳۶۲) به روان‌شناسی زندانیان سیاسی و فساد چیره بر دربار و رجال رژیم پهلوی پرداخت. آخرین رمان او، آزاده خانم و نویسنده‌اش (۱۳۷۶) حکایت از تلاش برای به کارگیری جدیدترین شیوه‌های رمان‌نویسی دارد.

رضا براهنی در زمینه برگزاری کلاس‌های شعر و داستان‌نویسی فعال بود. از دیگر آثار او می‌توان به سفر مصر (۱۳۵۱)، تاریخ مذکر (۱۳۵۱) رساله‌ای پیرامون تشتت فرهنگ در ایران، کیمیا و خاک (۱۳۶۴) موخره‌ای بر فلسفه ادبیات و بحران رهبری و نقد و انتقاد ادبی (۱۳۵۷) و چند اثر دیگر را نام برد.

براهنی که از اعضای فعال کانون نویسندگان ایران بود، در سال‌های اخیر ناگزیر به جلای وطن شد و به کانادا مهاجرت کرد. هلن سیکسو، اندیشمند فرانسوی درباره او گفته است:

«رضا می‌بایستی به تبعید برود. این خواست ادبیات بود؛ زیرا او شهروند بسیار توانای ادبیات است. رضا، شاعر عظیم و در عین حال معلم خیال‌پرور و شاهد، مرد عمل و ادب، متعلق به سنت جهانی کیمیاگران کلمه و ابداع‌کنندگان آزادی‌های تازه است.»

آخرین اثرش یک داستان کوتاه اندیشه‌ورزانه در توصیف برخورد انسان شرقی با دنیای غرب، با نام برخورد نزدیک در نیویورک (۱۳۸۵) است.

نمایه آثار رضا براهنی


اشعار

آهوان باغ (۱۳۴۱)
جنگل و شهر (۱۳۴۳)
شبی از نیمروز (۱۳۴۴)
مصیبتی زیر آفتاب (۱۳۴۹)
گل بر گسترده ماه (۱۳۴۹)
ظل الله (۱۳۵۸)
نقاب‌ها و بندها (انگلیسی) (۱۳۵۶)
غم‌های بزرگ (۱۳۶۳)
بیا کنار پنجره (۱۳۶۷)
خطاب به پروانه‌ها و چرا من دیگر شاعر نیمایی نیستم؟ (۱۳۷۴)
اسماعیل (۱۳۶۶)

رمان‌ها


آواز کشتگان
رازهای سرزمین من
آزاده خانم و نویسنده‌اش
الیاس در نیویورک
روزگار دوزخی آقای ایاز
چاه به چاه
بعد از عروسی چه گذشت

نقد ادبی


طلا در مس
قصه‌نویسی
کیمیا و خاک
تاریخ مذکر
در انقلاب ایران
خطاب به پروانه‌ها و چرا من دیگر شاعر نیمایی نیستم؟
گزارش به نسل بی‌سن فردا (سخنرانی‌ها و مصاحبه‌ها)


از براهنی و درباره او در «بانگ»


بهروز شیدا – خوابِ یک دست که از معرکه بربایدت: مفهوم دیوانه‌‌گی از حی‌‌بن یقظان، نوشته‌ی ابن‌‌سینا تا آزاده خانم و نویسنده‌‌اش، نوشته‌ی رضا براهنی

ادبیات ایران بر پرده‌‌ی بزرگ خویش نقش‌‌های بسیاری را جان داده است؛ نقشِ سفرها، حماسه‌‌ها، پناه‌‌ها، عرفان‌‌ها، جست‌‌و‌‌جوها، پهلوانی‌‌ها، قاطعیت‌‌ها، عقل‌‌ها، خسته‌‌گی‌‌ها، دیوانه‌‌گی‌‌ها.

   به این پرده از دریچه‌‌های گوناگون می‌‌توان نگریست؛ که هر نقش خود زاینده‌‌ی نقش‌‌ها است؛ نقش‌‌ها زاینده‌‌ی نقش‌‌ها. در میان همه‌‌ی این نقش‌‌ها اما ما یک‌‌بار دیگر می‌‌خواهیم به نقش‌‌ عقل و دیوانه‌‌گی بنگریم؛ به نیم‌‌نگاهی. می‌‌خواهیم به نقش‌‌ عقل و دیوانه‌‌گی بنگریم در چهار دوران تاریخی. می‌‌خواهیم به متن‌‌هایی بنگریم که گاه دیوانه‌‌گی را لباس تقدس می‌‌پوشانند، گاه عقل را دست امید دراز می‌‌کنند، گاه بر شکستِ عقل صورت می‌‌خراشند، گاه عقل و دیوانه‌‌گی را دست به دست می‌‌دهند. می‌‌خواهیم نیم‌‌نگاهی بیفکنیم به متن‌‌های نشسته بر کتاب‌‌خانه‌‌ها؛ از حی‌‌ابن یقظان، نوشته‌یابن‌‌سینا تا مثنوی معنوی‌‌، نوشته‌ی مولانا جلال‌‌الدین محمد بلخی؛ از تاریخ جنون، نوشته‌ی میشل فوکو تا آزاده خانم و نویسنده‌‌اش، نوشته‌ی رضا براهنی. [ادامه]

رضا سید حسینی: رمان‌های رضا براهنی به عنوان یک اتوبیوگرافی یا «حسب حال»

دکتر براهنی که من او را  نه تنها بزرگترین رمان‌نویس زبان فارسی بلکه یکی از بزرگترین رمان‌نویسان معاصر جهان می‌شناسم، گذشته از رمان‌نویس بودن چنانکه همه می‌دانیم، شاعر، منتقد و نظریه‌پرداز ادبی است. من قبل از اینکه به موضوع اصلی گفتارم یعنی رمان‌های دکتر براهنی بپردازم، لازم می‌دانم که با اشاره‌ی مختصری به هر یک از جنبه‌های دیگر او سخنم را آغاز کنم. و بهتر است که در آغاز به براهنی منتقد اشاره‌ای بکنم، زیرا می‌توان گفت که شهرت او در جوانی بیش از هر چیز دیگری با نقدهای تند و تکان‌دهنده‌اش شروع شد. [ادامه]

ساسان قهرمان: رقصی چنین، میانه‌ی این میدان…

می‌توان براهنی را دوست نداشت. می‌توان او را نفهمید، نپذیرفت، بر نگاه و سخنش مردد ماند، یا از او رنجید. کسانی نپذیرفته‌اند. کسانی رنجیده‌اند. اما نمی‌توان او را ندیده گرفت. می‌توان گفت در او گاه منیتی خودمحور راه بر طرح و درک سالم دیدگاهش می‌بندد. می‌توان گفت ملی‌گرایی قومی‌اش او را گاه در برابر جهانیتش قرار می‌دهد. می‌توان از او خشمگین شد. کسانی گفته‌اند. کسانی شده‌اند. اما نمی‌توان گفت بیهوده، بیراه می‌گوید. می‌توان گفت گاه زود برمی‌آشوبد، دیدگاه‌ها و تئوری‌ها را گاه به طرزی گیج‌کننده ترکیب می‌کند، و گاه از این شاخ به آن شاخ می‌پرد، اما نمی‌توان گفت حرفی از خود ندارد، که تنها ترجمان دیگران است، که زنده نیست. [ادامه]

بانگ – نوا: «هَـ هْ»، رضا براهنی

همیشه ما گورستان‌های نو می‌آفرینیم اما
دل مرا ببین که در گرو گورستان‌های کهنه‌ای ست که گورهاشان در خاک غربال می‌شوند
زمان کشیده جهان را به توبره
و ناگهان کسی از راه می‌رسد هزاره‌ی دیگر
و بر مزار، سنگی و سقفی و نام و نشانی می‌افرازد
و در برابر آن دو دست بر سینه به سنگ می‌نگرد می‌گرید شبیه من
دفِ دلِ من از آن گورستان‌ها به رقص برخواهد خاست
هَلَه‌م هَلَه‌م هَلَه لَم‌لَم هَلای هَلهَلَه هَلهَل
و با زبان و چشم بومی من می‌گرید
چراکه گریه اصالت دارد در این زبان در این دو چشم

[ادامه]

جواد مجابی: در عالم رضا اژدهایی است که آن را یقین خوانند…

دکتر براهنی یک روشنفکر فرهنگی است که به نقد خردورزانه وضعیت فرهنگ و هنر عصر خود می‌پردازد با این امید که ساختارهای کهنه را بشناسد و فروکوبد و به معماری جدید خلاقیت ادبی رهنمون شود. اما در کشور ما روشنفکر فرهنگی وظیفه‌اش به تکاپوی تخصصی در عرصه فرهنگ محدود نمی‌شود.

[ادامه]

بانگ نوا – بهروز شیدا: نفی تقابل‌‌های دوتایی در «آزاده خانم و نویسنده‌اش»

دکتر اکبر، نویسنده و روان‌‌پزشک، که دکتر مادر دکتر رضا هم هست، از دکتر رضا خواسته است، برای «برگزیده‌‌ای» که قرار است در مشهد چاپ شود، قصه‌‌ای بنویسد. دکتر رضا که با نام دکتر شریفی هم در آزاده خانم و نویسنده‌‌اش ظاهر می‌‌شود، دکتر ادبیات و نویسنده است؛ به‌‌ویژه نویسنده‌‌ی نوشته‌‌هایی که درست جلوی چشم خواننده نوشته می‌‌شود.

[ادامه]

محمد آزرم: «اژدها زیر زبان پروانه‌ها» – تاملاتی در باب زبانیت

رضا براهنی، شاعری بزرگ و معلمی خیال‌پرور و مرد عمل و ادب، متعلق به سنت جهانی کیمیاگران کلمه و ابداع‌کنندگان آزادی‌های تازه است. در این پرونده تلاش می‌کنیم به جهان او نزدیک شویم.

[ادامه]

صمصام کشفی: بازخوانی‌‌‌ «سفر» در آثار رضا براهنی

راهنی از اجبار تا تأثیر، سفری کرده است به درازای تاریخ ادبیات امروز و فردای ایران. سفری که از اجبار به لیسیدنِ متنی که به آذری نوشته بود آغاز می شود، و تا تأثیرگذاری در ادبیات امروز و فردای ایران پیش می آید. از اجبار تا تاثیر راهِ درازی است که همیشه هم مقصد آن اوج نیست. اما در این مسیر، براهنی که نوشتن آغاز کرده بود، به نویسانده شدن رسیده و حاشا که در این اوج  گیری درنگ را خوش داشته باشد. او حالا با ادامه دادن و خوب ادامه دادن و نوآفرینی، مدام در سفر است.  

[ادامه]

رضا براهنی: یولداش، شهر! – از مجموعه شعرهای تبریز

نخستین بار علی قره‌جه‌لو در ۲۵ ژوئن ۲۰۰۵ شعر «یولداش» رضا براهنی را در انتهای سخنانی درباره براهنی و زبان مادری خواند. این شعر از مجموعه تبریز است که هنوز هم منتشر نشده. این شعر را می‌خوانید و سپس در ادامه متن سخنان قرجه‌لو درباره جایگاه زبان مادری در آثار رضا براهنی.

[ادامه]

رضا براهنی: زن‌ها در تاریکخانه

رضا براهنی، شاعر، نویسنده و منتقد ادبی ۲۵ مارس/۵ فروردین در ۸۶ سالگی در کانادا از دنیا رفت.
آخرین اثر براهنی یک داستان کوتاه اندیشه‌ورزانه در توصیف برخورد انسان شرقی با دنیای غرب است. تنها انتشارِ رمانِ «الیاس در نیویورک» ترجمه‌‌ای‌‌ست به زبان فرانسه که در سال ۲۰۰۴ توسط انتشارات فایار منتشر شد. بریده‌ی کوتاهی ازین رمان تحتِ عنوانِ «برخوردِ نزدیک در نیویورک» در سال ۱۳۸۳ به‌وسیله‌ی نشر جامه‌داران در تهران منتشر شد. در فرازی از این رمان براهنی در قالب سرگذشت هفت زن محکوم به اعدام در زندان اوین برای کشتار زندانیان سیاسی بیان ادبی استادانه‌ای یافته است:

[ادامه]

رضا براهنی: «آمین به خدایی که جز انسان نیست» – به انضمام نقد نیاز سلیمی

مرا به بیرون ازین جا اگر می‌توانی هدایت کن! که در بیرون از این جا باید آفتاب باشد، ستاره و زن و کودک و باد و ماهتاب باشد؛ مرا ازین جا اگر می‌توانی به بیرون هدایت کن! که دخمه جای انسان نیست، که دخمه‌ای که جای موش نیست، جای انسان نیست. چهره‌ی مردمم را، که با سرهای به زیر افکنده، به سوی کار، یا منزل، یا بازار حرکت می‌کنند، و موقع حرکت به بیدهای مجنون سوگوار شباهت دارند، به من ازین دریچه‌ی تنگ، که عنکبوت بر آن تاری سیاه تنیده، نشان بده! 

[ادامه]

شمس آقاجانی: کارگاه شعـر و قصـه‌ی رضا براهنی

حل کارگاه در زیرزمین خانۀ دکتر براهنی بود و به همین دلیل دوستان به شوخی آنجا را کارگاه زیرزمین می‌نامیدند. محدودیت‌های دولتی و غیردولتی شدیدتر و ظرفیت پذیرش نهادهای ادبی حاکم کمتر از آنی بود که بتواند کاری اینچنینی را در درون خود جهت‌دهی یا پشتیبانی کند.

[ادامه]

فریبا صدیقیم: عصر شوم خداحافظی

از سخنان براهنی بود در کارگاهی که در زیرزمین خانه‌اش برگزار می‌کرد: «زبان از وسایل صدا زدن ادبیات است. زبان مساوی است با فاصله؛ فاصله‌ای از نور بین آن چیزی که نوشته می‌شود با آن چیزی که در بیرون وجود دارد…»

[ادامه]

حسن زرهی: براهنی، روزنامه‌نگار ادبی

در بیداری بعد از کودتای ۲۸ مرداد چند تن نقش اساسی داشتند. از زمره‌ی این‌ها می‌توان به جلال آل احمد، احمد شاملو، و از نسل یک دهه جوانتر، به فروغ فرخزاد، رضا براهنی، و غلامحسین ساعدی اشاره کرد.

[ادامه]

لیلا صادقی: نمی‌توان درون یک رودخانه دو بار پا گذاشت (چالشی در نظریه شعر زبان رضا براهنی)

به باور براهنی، تاریخ راکد ایران تنها دو بار دچار تحول اجتماعی شده است، یکی در حمله اعراب و دیگر بار در زمان مشروطه که مردم اجتماع برای دخالت آگاهانه در سرنوشت خود تلاش کردند. بدین سان می‌توان چنین استنتاج کرد که تنها دوبار تقابل دو وضعیت منجر به شکل گیری وضعیت جدیدی در ایران شده است.

ادامه

بانگ

«بانگ» یک رسانه ادبی و کاملاً خودبنیاد است که در خارج از ایران و به دور از سانسور و خودسانسوری بر مبنای تجربه‌ها و امکانات مشترک شخصی شکل گرفته است.

شبکه های اجتماعی