۲ آذر: سالگرد درگذشت غلامحسین ساعدی در پاریس

غلامحسین ساعدی که در سال ۱۳۱۴ در تبریز در یک خانواده کارمندی متولد شد در جست‌و‌جویی مداوم برای شناخت ایران و مردمانش بود. او اما تبعید را نتوانست تاب بیاورد و ۳۶ سال پیش در چنین روزی در پاریس درگذشت. 

ساعدی در سال ۱۳۱۴ در آذربایجان به دنیا آمد، روانپزشکی خواند اما به زودی به نویسندگی روی آورد. نخستین نوشته‌هایش در سال ۱۳۳۲ منتشر شد. هنوز سال‌های دهه ۱۳۴۰ فرانرسیده بود که نام او به عنوان یک نمایشنامه‌نویس مطرح بر سر زبان‌ها افتاد. «چوب‌به‌دست‌های ورزیل» و «پنج نمایشنامه درباره انقلاب مشروطه» نام او را در ردیف نمایشنامه‌نویسان مهم ایران قرار داده است.

نمایشنامه «گرگ‌ها» که نخستین بار در شماره دوم «کتاب ماه» منتشر شد به زبان مادری او، به زبان ترکی نوشته شده است.

غلامحسین ساعدی در «ساعدی به روایت ساعدی» که شرح حال او به قلم خودش است می‌نویسد:

«آنقدر توی سر من زدند که مجبور شدم به فارسی بنویسم. […] نثری که انتخاب کرده‌ام خشک نیست. می‌خواهم زبان فارسی را بار بیاورم. من تُرک حتماً باید این کار را بکنم. زبان ستون فرهنگی یک ملت عظیم است.»

«عزاداران بیل»، «گور و گهواره»، «واهمه‌های بی‌نشان» و «ترس و لرز» از داستان‌های شاخص اوست. دهقانان کنده شده از روی زمین، روشنفکران مردد و بی‌هدف، گداها، ولگردان و حاشیه‌نشینان در آثار او همواره حضور دارند.

شب‌نشینی باشکوه، مجموعه‌ای از ۱۲ داستان درباره پوچی زندگی کارمندان در سال‌های پیش از انقلاب است. در مراسم تجلیل از ۲۴ کارمندی که بازنشسته شده‌اند معلوم می‌شود که فقط دو نفر در مراسم حضور دارند و بقیه یا مرده‌اند یا دچار اختلال حواس شده‌اند. از دو نفری هم که در مراسم حضور دارند یکی مبتلا به اختلال روانی است و دیگری با شرح خاطره‌ای از دوران کارمندی‌اش پوچی زندگی‌اش را بیان می‌کند.

غلامحسین ساعدی پس از انقلاب ناگزیر شد ایران را ترک کند. او می‌نویسد:

«من به هیچ‌وجه نمی‌خواستم کشور خودم را ترک کنم ولی رژیم توتالیتر جمهوری اسلامی که همه احزاب و گروه‌های سیاسی و فرهنگی را به شدت سرکوب می‌کرد به دنبال من هم بود. ابتدا با تهدیدهای تلفنی شروع شد […] تا آنجا که مجبور شدم از خانه فرار کنم و مدت یک سال در یک اتاق زیرشیروانی زندگی نیمه‌مخفی داشته باشم.»

چند فیلمنامه، نشریه الفبا که از نخستین نشریات فارسی‌زبان در تبعید بود و داستان ناتمام «سنگ روی سنگ» درباره خشونت‌های اول انقلاب از آثار او در تبعید پاریس است. این داستان پیش از این در چند قسمت در نشریه ادبی بانگ منتشر شد. (+)

غلامحسین ساعدی می‌نویسد مشکلات یادگیری زبان فرانسه او را فلج کرده بوده است. می‌نویسد کنده شدن از وطن در کار ادبی او دو تأثیر داشته: به شدت به زبان فارسی می‌اندیشد و آثارش جنبه تمثیلی بیشتری پیدا کرده.

می‌گوید: «زندگی در تبعید یعنی زندگی در جهنم. بسیار بداخلاق‌ شده‌ام و نمی‌دانم دیگران چگونه مرا تحمل می‌کنند.»

غلامحسین ساعدی در کنار صادق هدایت در گورستان پرلاشز دفن شده است.

بیشتر بخوانید:

بانگ

«بانگ» یک رسانه ادبی و کاملاً خودبنیاد است که در خارج از ایران و به دور از سانسور و خودسانسوری بر مبنای تجربه‌ها و امکانات مشترک شخصی شکل گرفته است.

شبکه های اجتماعی