صفدر تقیزاده، مترجم و نویسنده توانا بعد از تحمل یک دوره بیماری در هشتاد و نه سالگی در آمریکا درگذشت. او در کنار نجف دریابندری و محمد علی صفریان از مهمترین مترجمان آثار انگلیسیزبان به فارسی بود.
منوچهر بدیعی، مترجم در واکنش به درگذشت تقیزاده میگوید:
«اگر گروه آبادانیها را در نظر بگیریم، آنهایی که در شرکت نفت بودند و ترجمه را شروع کردند، بنیانگذاران ترجمه دقیق و صحیح از ادبیات زبان انگلیسی بودند. من سه نفر را میتوانم به عنوان مترجم خوب نام ببرم: نجف دریابندری که پیشرو آنها بود، بلافاصله در رده بعدی او تقیزاده قرار میگیرد و بعد هم محمدعلی صفریان. تقیزاده و صفریان ترجمههای مشترک خوبی با هم داشتند، مخصوصا از نویسندگان مترقی آمریکا مانند اشتاینبک و اونیل و ویلیام فاکنر. تقیزاده کارهای مستقلی هم داشت؛ مثلا از گابریل گارسیا مارکز کتاب «زائر غریب» را ترجمه و منتشر کرد.»
«آنا کریستی» و «سفر دور و دراز به وطن» اثر یوجین اونیل، «مرگ در جنگل» اثر شروود اندرسن، «اهریمن پیر» اثر پرل باک، «تورتیلا فلت» اثر جان اشتاین بک، «داستانهای کوتاه از نویسندگان امروز ایران و جهان» (با همکاری اصغر الهی)، «تاریخ تمدن: رنسانس» اثر ویل دورانت (با همکاری ابوطالب صامری، «زائران غریب» (دوازده داستان) اثر گابریل گارسیا مارکز، «اگر ادبیات وجود نداشت» اثر دوریس لسینگ، «جهنم روی زمین» اثر رابرت جیمز، «کمال» اثر ولادیمیر ناباکوف از آثاری است که او ترجمه و منتشر کرده است.
صفدر تقیزاده سالها پیش در مصاحبه با سیروس علینژاد درباره ملاکهای یک ترجمه خوب ادبی گفته بود:
«ترجمۀ خوب ادبی ترجمهای است که خواننده حین خواندن آن از هر یک از جملهها و پاراگرافهایش لذت ببرد. همانطور که وقتی یک اثر داستانی از یک نویسنده خوب میخواند لذت میبرد. در داستان نویسی امروز همانقدر که به مضمون پردازی و انتخاب موضوعهای پر فراز و فرود اهمیت داده میشود، به ریزه کاریها و هوشمندیها و نکته سنجیهای نویسنده هم بها میدهند. و اصلا در بعضی از داستانهای نوگرایان حتا از فراز و فرود روایتی خبری نیست و آنچه جذابتر است متن زیبا و ظریف است.»
این مترجم فقید در ادامه با اشاره به ضرورت خلاقیت ادبی در ترجمه گفته بود:
«در یک ترجمۀ خوب یک خوانندۀ اهل میفهمد که ظرافتهای نوشتۀ اصلی بازآفرینی شده یا خیر. خلاقیتی در ترجمه به کار رفته یا خیر. همین ریزه کاریها و تردستیهای به کار گرفته شده در زبان ترجمه است که آن را به صورت یک کار خلاقۀ ادبی در میآورد. هر قدر که قریحۀ ذاتی مترجم قوی تر باشد، کیفیت زبان ترجمه دلنشین تر از کار در میآید. به نظر من همین قریحۀ ذاتی است که خلاقیت هنری و ادبی میآفریند اما حاصل ترجمۀ مکانیکی که در آن بدون زحمت فکری فقط به انتقال مفاهیم بسنده شده باشد، غالباً خشک و بی روح است.»