
«نقش نیستی»، شامل ۵۹ شعر کوتاه از بیژن جلالی با ترجمه ادیبا شاهید تالکدر و آریا فانی به زبان انگلیسیست. این مجموعه دو زبانه (فارسی-انگلیسی) با پیشگفتاری از دومنیکو اینجنیتو، دانشیار دانشگاه UCLA، و مقدمهای انتقادی از آریا فانی، استادیار دانشگاه واشینگتن، اولین کتاب مستقل از اشعار تأملبرانگیز جلالی است که افق شعری او را به مخاطبان جهانی معرفی میکند.
دومنیکو آ. اینجنیتو در پیشگفتار خود بر این کتاب یادآوری میکند که در تهران، حین پژوهش دکتری درباره حافظ، در کافه شوکا از طریق زندهیاد یارعلی پورمقدم، نویسنده فقید با شعر جلالی آشنا شد. حاصل این آشنایی درکی از شعر اوست که از برخی لحاظ تازگی دارد. اینجنیتو مینویسد شعرهای جلالی نه فقط درد، بلکه حفرهای از ندانستن و حسرت پیوندهای گمشده را منتقل میکنند؛ اندوهی ناگفتنی که نه فقدان کامل، بلکه تجربهای از گمگشتگی است.
آریا فانی در مقدمه خود بر این کتاب یادآوری میکند که بیژن جلالی شاعری مدرن است که جایگاهش در شعر معاصر فارسی همیشه در حال تحول بوده است. با وجود انتشار آثارش در دهههای ۶۰ و ۷۰ میلادی، شناخت گستردهتر از شعر او تا دهه ۲۰۰۰ به تأخیر افتاد. جلالی، هرچند تحت تأثیر مدرنیسم شعری احمد شاملو بود، اما توسط جریانهای محافظهکارتر ادبی، مانند سیمین بهبهانی و بهاءالدین خرمشاهی، بیشتر پذیرفته شد. او که شخصیتی گوشهگیر و کمحاشیه داشت، در مباحث داغ مدرنیسم شعری دهه ۸۰ مشارکت نکرد، اما پیشبینیهای شاعرانهاش مسیری همسو با پیشگامان تجربی آن دوره داشت.
به نوشته فانی، بیژن جلالی با انتخابِ قالب شعر آزاد، از هرگونه پایبندی به وزن عروضی کلاسیک یا حتی ساختارهای نیمایی فاصله گرفت و به یکی از معدود شاعران نسل خود تبدیل شد که بهطور انحصاری در این فرم کار کرد. شعر او بیشتر به شعر منثور نزدیک است، برخلاف شعر آزاد شاملو که اگرچه بیوزن است، اما موسیقی درونیِ مشخصی دارد.
یکی از اشعار نمونه این کتاب، شعر زیر است:
میخواهم بمیرم
نه اینکه قلبم از کار بایستد
و تنم سرد شود
و با خاک یکسان شوم
میخواهم بمیرم
نه اینکه هیچ صدایی به گوشم نرسد
و هیچ خورشیدی بر من نتابد
و از دیدن ماه و ستارگان
کور باشم
میخواهم به مرگی کاملا غیر عادی بمیرم
مرگی شبیه بخار شدن آب
روئیدنِ دانه
غروبِ خورشید
ابری شدنِ آسمان
میخواهم نیست شوم
تا در دنیای دیگری ظاهر شوم
جلالی در این شعر از «نیست شدن» سخن میگوید، اما این نیستی به معنای نابودی مطلق نیست، بلکه شرطی برای ظهور در «دنیای دیگری» است. شاعر با انتخاب عناصر طبیعت مانند آب، دانه، و خورشید – بر چرخهی زندگی و مرگ تأکید میکند و نشان میدهد که مرگ نیز بخشی از این چرخهی پیوسته و زیباست. در نهایت، شعر او دعوتی است به پذیرش دگرگونی به عنوان بخشی اجتنابناپذیر از هستی.
در نشر آسمانا:
- «شب سیاه و مرغان خاکسترنشین» از رامین احمدی در نشر آسمانا – نظر حورا یاوری و رضا فرخفال
- در انتشارات آسمانا: ۱۰۰ لیکوی جمعآوری شده از جنوب کرمان به زبان انگلیسی
- رمان «فیلها به جلگه رسیدند» از کاوه اویسی در انتشارات آسمانا
- رمان «مقامات متن» از مرضیه ستوده در انتشارات آسمانا
- «آینه را بشکن»، گزیده اشعار نانائو ساکاکی به ترجمه مهدی گنجوی در نشر آسمانا
- «کهکشان خاطرهای از غروب خورشید ندارد» از مهدی گنجوی در نشر آسمانا
- دلالتهای تحلیل طبقاتی در سرمایهداری امپریالیستی» نوشته محمد حاجینیا، و شهرزاد مجاب در نشر آسمانا
- اولین ضبط و تصحیح رساله “تاریخ شانژمانهای ایران”، اثر میرزا آقاخان کرمانی، به کوشش م.رضایی تازیک
- «با سایههایم مرا آفریدهام» از هادی ابراهیمی رودبارکی در نشر آسمانا