کارل هاینس دشتر (Karl Heinz Deschner ) متولد سال ۱۹۲۴ یکی از سنجشگران و رمان نویسان برجسته و نوپرداز آلمان است. دشتر مانند هاینریش بل در جنگ دوم جهانی شرکت داشت. پس از جنگ به تحصیل فلسفه پرداخت و بعد از اخذ دکترای فلسفه در رادیو و تلویزیون آلمان غربی مشغول به کار شد. دشتر در جستارهایش به شدت دینستیز است. رمانها و داستانهای کوتاهش اما به زبان طنز و در قالبهای مدرن با درونمایهای که از جنبه های قوی اتوبیوگرافی بسیار بهره برده است. نوشته شدهاند. آنچه در رمانهای او در نظر اول به چشم میآید لحن دشنامآمیز و حتی آلوده نویسنده است که در زمان انتشار آثارش خشم کلیسا را برمیانگیخت. برخی از مهمترین آثار او: خانهام را شب احاطه کرده است (رمان، ۱۹۵۶) کیچ مذهب و هنر (جستار ،۱۹۵۷) فلورانس بدون آفتاب (جستار، ۱۹۵۸) باری دیگر بانگ خروس (جستاری درباره تاریخ کلیسا، ۱۹۶۲) خدا و فاشیسم (جستار در نقد کلیسا، ۱۹۶۸) فقط زندگان بر خلاف جریان آب شنا میکنند (اظهارات، ۱۹۸۵) داستان جنایتهای مسیحیت پژوهشی در تاریخ مسیحیت (۱۹۸۶)
آنجا
آنجا که روحانیت حاکم است به چهار میخ کشیدن پایانی ندارد
درس دینی
آنچه نوجوانان را فاسد میکند، نه درس مسائل جنسی که درس مسائل دینی است.
روحانیت
روحانیت مترقی و پیشرو این ادعا پر از تناقض است. روحانی اگر پیشرفت کند دیگر روحانی نیست.
فقیه
فقیه تنها متخصصی است که از موضوع تجسس خود هیچ اطلاعی ندارد.
فروتنی فقها
فروتنی فقها حیلهای است که آنان خود را با آن کوچک میکنند تا بزرگ بنمایند؛ طمع ناتوانیست برای کسب توان. فروتنی فقها یکی از اشکال انتقام جویی است.
راهبه جوان و پیر
هیچ منظرهای غم انگیزتر از دیدن یک راهبه جوان نیست – راهبهگان پیر از این امر مستثنا هستند.
فتوحات روحانیت
یکی از غم انگیزترین فتوحات روحانیون این است که پاره ای از روشنفکران باید کل دوره دوم زندگی خود را پشت سر بگذارند تا یاوه هایی را که در دوره اول زندگی خود آموخته اند به فراموشی بسپرند.
زیرکی مراجع تقلید
شمار اندکی از انسانها به این امر واقف هستند که هوشیاری و زیرکی مراجع تقلید در جهالت رجوعکنندهگان مقلد نهفته است.
فریب
سه دسته از انسانها بدون وقفه توسط فقها فریب داده میشوند: جوانها، میانسالان و سالمندان.
دروغ
واعظینی که از حقیقت مطلق سخن میگویند، مطلقترین دروغگویاناند.
عبادت
عبادت یعنی آسمان را دوشیدن.
عبادت یعنى بیروزى کاسۀ زانو بر کاسۀ سر.
پرسش
پرسشی را از دانشمند مجلس کردهای در نوای ارغنون گم میشود.
لوتر
لوتر بر اسطورههای مذهبی خط بطلان کشید و آنها را افسانه نامید. اما به نجبا و جنون جادوگرکشی و یهودیکشی و همچنین به جنگیری و نظام ارباب و رعیتی و اسطورههای عهد عتیق و به وجود شیطان و تقدیس جنگ وفادار ماند.
سرقت ادبی
از عید میلاد گرفته تا جشن معراج مسیح به آسمان تا آنجا که چشم کار میکند سرقت ادبی میبینی.
اعتقاد
اینکه یک فرق کلی بین اعتقاد و خرافه وجود دارد، باطلترین حدیثی است که یافت میشود. اعتقاد مذهبی تنها کوتولهها را به جنبش درمیآورد،
گاوهای مقدس
از میان تمام قدسین تنها گاوهای مقدس را دوست میدارم. گاوهای دیگر را نیز به همان اندازه دوست دارم.
قدیسان
من یقین دارم که اگر میمونها کاتولیک میشدند و به خدمت کلیسا در میآمدند پاپ آنان را به لقب قدیس مفتخر میکرد ولی مگر در واقع نیز اینطور نیست؟
آدمی باید از خواب غفلت بیدار شود تا بتواند زندگی کند. تصوری را که آدمها از قدیس در سر دارند باید همچون غده سرطانی بیرون کشید.
کتاب مقدس
کتاب مقدس واقعاً کتاب عجیبی است و سرنوشت عجیبی نیز داشته است: مطالعه آن در روم باستان برای عموم ممنوع شد. در نظامهای فاشیستی مصادره گردید و به فرمان هیتلر در زندانها کنار نبرد من بر رف چیده شد. در آفریقا در آجرهای گلی از انظار نایدید گردید. در ترکیه به صورت کاغذ بستهبندی درآمد. در لاپلند از آن آستر کیسهخواب ساختند و در چین متکای زیر سر. در کشورهای عربی جایگزین کود شتر شد. بنیامین فرانکلین و تاماس جافرسن تکه تکهاش کردند و آیههایی را که دوست داشتند جدا کردند و به کتاب مقدس خودشان چسباندند؛ کلیساها و تمام مسیحیان عالم نیز همین کار را میکنند.
کلیسا
کلیسا بیمارت میکند تا بتواند شفایت دهد. و در ایام درماندهگی و نیاز به کمکت میشتابد، همان آنها درماندهگی و نیازی که با آنان دست به گریبان نبودی اگر کلیسایی در کار نبود.
تعصب
تعصب نیروی اراده ابلهان است…
خدا
چه معجزهای بالاتر از خدایی مرده: خدایی مرده، مسیحیتی مرده، کلیسایی مرده – و کشیشانی که یک نسل پس از نسل دیگر زنده بودنشان را مدیون این مردهگانند.
این که خدایان همواره در هیأت انسانی ظهور میکنند تا به امروز هیچ خداشناسی را به فکر فرونبرده است.
خدا اسب تروای همه روحانیون است.
خدا اگرچه زشتترین ابداع آدمی نیست، اما آدمی به زشتترین شکل از این ابداع سوءاستفاده میکند.
خدا تنها سرور جهان است که کمتر از خادمینش حرف میزند.
دین
دین مجازیترین وسیلهٔ فرونشاندن نیازهای حقیقی آدمی است.
افراط
افراطِ من در معنویت من ریشه دارد. افراط روحانیت از روی جنازهها میگذرد.
منبع: نشریه ادبی سنگ، حسین نوشآذر، عباس صفاری و بهروز شیدا، شمارههای ۸ و ۹، پاییز ۱۳۷۷/۱۹۹۸