جلال رستمی گوران: ناشر بودن به عنوان یک حرفه

هشتمین نمایشگاه کتاب «تهران، بدون سانسور» با همکاری ناشران مستقل خارج از کشور برگزار می‌شود. حدود ۲۰ ناشر در این رویداد شرکت دارند. این نمایشگاه از ۲۵ آوریل سال جاری تا ۱۰ ژوئن در شهرها و کشورهای مختلف در اروپا، آمریکا و کانادا ادامه خواهد داشت.
به رغم تلاش سترگی که در نشر کتاب در خارج از ایران در طی چهار دهه صورت گرفته، مشکلات و بحران‌ها نشر خارج از کشور را رها نمی‌کند. برخی این مشکلات صنفی‌ست و برخی به سرانه کتابخوانی و پراکندگی جغرافیایی خوانندگان در «کشور خارج از کشور» ربط دارد. برخی از مشکلات از ایران به ما تحمیل شده و برخی از مشکلات هم به راه و روشی که ناشر در پیش گرفته برمی‌گردد.
تا پیش از این کتاب قابل لمس و تیراژ آن قابل شمارش بود. اکنون اما الزماً چنین نیست. برخی کتاب‌ها منتشر می‌شوند و به سختی ۱۰ جلد از آن‌ها به دست خواننده می‌رسد. برخی کتاب‌ها منتشر می‌شوند و صدها نسخه فروش هم می‌روند اما نویسنده از ثمرات آن بی‌نصیب می‌ماند.
قراردادها عملا سفید امضاء هستند. ملاک محکمی در گزینش اثر هم وجود ندارد. برخی ناشران ده‌ها عنوان کتاب در سال منتشر می‌‌کنند، برخی سخت‌گیرند اما این آمادگی را دارند که با نام دیگری، با هزینه نویسنده کتاب او را منتشر کنند.
انتشار هم کلاً به معنای این است که تصویری از جلد کتاب در سایت «لولو دات کام» و گاهی چند جلد از کتاب در ویترین یک کتابفروشی یا اغلب در قفسه کتاب نویسنده بخت‌برگشته وجود داشته باشد.
خبر انتشار کتاب در سایت‌های ادبی و یا انتشار مقالاتی در نقد و بررسی آن کتاب گاه تنها ردی‌ست که از آن کتاب به جای می‌ماند. فهرست‌نگاری در کار نیست، از شمار کتاب‌های منتشر شده در خارج از ایران هیچ اطلاعی در دست نیست، از گردش مالی ناشران خارج از ایران هم کسی اطلاع ندارد. همه چیز غیرشفاف و مبتنی بر اهتمام و ابتکار شخصی‌ست.
جلال رستمی گوران، مدیر انتشارات پیام از کتابفروشان تحسین‌شده در آلمان است. او فارغ از همه این گرفتاری‌ها در مقاله‌ای که می‌خوانید یادآوری می‌کند که ناشر بودن به چه معناست.

از دیرباز تا امروز، همواره و به درستی، بحث کتاب و نشر یکی از دغدغه‌های اصلی جامعه روشنفکری ما بوده است. اما گاه این روشنفکران در بحث‌های خود تا آنجا پیش رفته‌اند که برای ناشران وظیفه‌ای رسالت‌گونه قائل شده‌اند. در صورتی که چنین نیست و باید به طور طبیعی به این حرفه یا شغل نیز مانند دیگر حرفه‌ها و مشاغل نگاه کرد. واگن باخ، ناشرمعتبر آلمانی در کتابی به نام «چرا اینگونه منتشر می‌کنیم؟» می‌نویسد: «ناشران از آسمان به زمین نازل نمی‌شوند والبته بهتر است روی زمین بمانند.»

منظورواگن باخ این است که ناشران نباید دچار توهم رسالت‌گونه شوند. باید رسالت را به رسولان واگذار کرد و به‌درستی به وظیفه حرفه‌ای خود پرداخت. پرداختن به وظیفه‌ی حرفه‌ای و در چارچوپ و پرنسیپ‌های آن عمل کردن‌‌‌ در حقیقت همان رسالت ناشران است. اما رسالتی که پایش روی زمین قراردارد و در عالم واقعی عمل می‌کند.

وجوه مشترک ناشران

ناشربودن یک حرفه است و مانند تمامی حرفه‌های دیگر دارای وظایف، برنامه‌ها و کارکردهای مشخصی است و بهتر است بررسی و ارزیابی و در نهایت ارزشگذاری از کار ناشران نیز در همین چارچوب صورت گیرد. اما این بررسی و ارزیابی بدون توجه به اوضاع اقتصادی، اجتماعی و سیاسی جامعه‌ای که ناشر در آن به سر می‌برد امکان‌پذیر نیست. مسلم است که در این بررسی «وجه فرهنگی» اهمیت و جایگاه ویژه‌ای دارد. زیرا با بررسی اجتماعی- فرهنگی است که متوجه سطح اختلاف در صنعت نشر و همچنین وضعیت کمی‌ وکیفی جامعه‌ی کتابخوان٬ در هر کشوری خواهیم شد. اما فراموش نکنیم که توجه به سطح اختلاف و دیدن تفاوت‌ها نباید مانع از آن شود که ما وجه مشترک ناشران معتبر، (۲) یعنی کوشش و مشارکت در پایه‌گذاری ستون‌های فرهنگی و در کل ارتقاء ومراقبت از آن‌ها در هر جامعه‌ای را نادیده بگیریم. ایفای وظیفه و مشارکت ناشران در پایه‌گذاری ستون‌های فرهنگی و در کل ارتقای فرهنگی در جوامع مختلف، آن وجه مشترک مهمی است که ما نمی‌توانیم برای آن مرز جغرافیایی تعیین کنیم. نمی‌توان با تکیه بر این استدلال که وضع کشورهای دیگر از نظر اقتصادی و سیاسی از این وظیفه چشم پوشید، هرچند که بی‌تردید وضع اقتصادی و سیاسی در کار نشر تأثیرگذار است و با این حال این وجه مهم، یعنی مشارکت ناشران در فرایند فرهنگ‌سازی و تاثیرگذاری فرهنگی در جامعه را، به رغم تمامی موانع و افت و خیزها، نمی‌توان نادیده گرفت.

وجه دیگری که ناشران را با هم پیوند می‌دهد و بین آنها نقطه‌ی اشتراک ایجاد می‌کند، نگاه آن‌ها به اقتصاد نشر و یا بهتر است گفته شود مسایل مالی نشر است. نگاه ناشران به مسایل مالی به عنوان تولیدکنندگان کالاهای فرهنگی، نگاهی است کاملاً از جنس نگاه فرهنگی، چون با توجه به این نگاه است که آنها به سود و زیان کار فرهنگی و یا در مجموع به سود و زبان کالای تولیدی خود می‌نگرند. و درست با همین نگاه است که ناشران به مسئله بازار، تبلیغ و فروش کالاهای خود نیز برخورد می‌کنند. خاطرم هست که زمانی با یکی از نماینده‌های انتشارات اس. فیشر آلمان گفت‌و‌گویی داشتم. از او پرسیدم که ناشر معتبری مانند اس. فیشر چرا «رمان‌های سرگرم کننده» (۳)آن هم گاه با سطح متوسط را دربرنامه کارخود گنجانده است؟ او در پاسخ به اختصار گفت: «ما این رمان‌ها را چاپ می‌کنیم تا بتوانیم همچنان آثار توماس مان را در برنامه کار خود داشته باشیم و کماکان آنها را چاپ و نشر کنیم.» این به معنی آن است که هسته اصلی سرمایه‌گذاری در کار این مؤسسه همچنان برنامه‌ریزی برای انتشار آثار نویسندگان برجسته است.

یکی دیگر از وجوه اشتراک مهم در بین ناشران، رابطه آن‌ها با نویسندگان یا در واقع خالقان آثار فرهنگی است. ناشران اغلب کاشفان استعدادها و خلاقیت‌ها هستند. آنها همراهان دلسوز یک ایده‌ی هنری، ادبی و علمی ازبدو پیدایش تا زمان چاپ و نشر آن‌اند.

زیگفرید اونزلد یکی از ناشران معتبر آلمان، این رابطه را به خوبی چنین توصیف می‌کند: «اولین چیزی را که مضمون ناشر بودن به عنوان یک حرفه، به ما القا می‌کند، رابطه ناشر و نویسنده است. آیا این رابطه یک رابطه دوستانه و شبیه رابطه خویشاوندی است و یا یک رابطه صنفی و یا رابطه‌ای بر مبنای عضویت در یک انجمن خیریه؟ آیا این رابطه، رابطه‌ای است بر پایه محبت و علاقه، مراقبت، احساس وظیفه و یا سرگرمی؟ آیا این رابطه، رابطه‌ای است که بر مبنای توهم و دروغ استوار شده است؟ چگونه می‌توان به عنوان یک ناشر این همه اغتشاش و تفاوت درتعریف این رابطه را تحمل کرد؟ به نظر می‌رسد که تنها احترام به رمز و راز کشف استعداد و خلاقیت در این رابطه است که ناشران را قوی می‌سازد و باعث علاقه ودلبستگی‌شان به کار و استحکام در روابطشان می‌شود.»

تجلیل از ناشران

وجه مشترک دیگر در بین ناشران که باید به آن توجه داشت، مسئله شخصیت فردی آن‌هاست. این وجه از این نظر مهم است که بدون توجه به شخصیت ناشر و تأثیر آن در فعالیت‌های فرهنگی واجتماعی‌اش، نمی‌توان ارزیابی دقیقی از کار وی داشت. اشتفان تسوایک (۴) نویسنده برجسته اتریشی نوشته زیبا و کوتاهی داردبه نام «در تجلیل از ناشران آلمانی» که به طورغیرمستقیم مضمون اصلی و عمده‌ی حرفه نشر کتاب را به تصویر می‌کشد و درآن اهمیت وجه شخصیتی ناشران را نیز برجسته می‌سازد. او چنین می‌نویسد:

«باید برای یک بارهم که شده از ناشران آلمان تجلیل به عمل آورد اما چه کسی باید این کار را انجام دهد؟ به نظر می‌رسد در وهلۀ اول جامعه‌ی کتابخوان آلمان. اما همه ما می‌دانیم همین که کار به ستایش و تقدیر می‌رسد، افکار عمومی جامعه کتابخوان به جای ستایش و تقدیر شروع می‌کنند به شکایت و انتقاد. در وهله‌ی دوم این نویسندگان آلمانی هستند که باید کار تجلیل از ناشران را به عهده گیرند، اما آن‌ها هم به نوبه‌ی خود تمایلی ندارند که شرایط حاضر را تغییر دهند. چون اکثر آن‌ها به ناشران همچون دشمنان سنتی و کسانی مانند هارپاگون (شخصیت معروف داستان خسیس مولیر)، نگاه می‌کنند. از آن هم فراتر، از این هراس دارند که تجلیل و تقدیر آن‌ها از ناشران توسط بخشی از مردم، یک نوع تلاش برای به دست آوردن امتیاز چاپ اثر خود و یا به دست آوردن دیگر مواهب از ناشران‌شان تلقی شود. من براین باورم که برای یک بار هم که شده، بایدکار تجلیل از ناشران صورت گیرد. این را می‌خواهم با صراحت و روشنی بگویم. این خواست و تلاش جدی بخشی از ناشران برای تثبیت خود در فرهنگ روبه رشد آلمانی با وجود محدویت‌های شغلی‌ای که دارند، باید بیشتر به رسمیت شناخته شده، مورد تخسین و تأیید بیشتر قرارگیرد. اگرچه، ارزیابی ازکار همین تعداد از ناشران وتاثیرگذاری آن‌ها در فرهنگ آلمانی از هم‌اکنون پیش‌بینی ناپذیر است و آن را باید به آینده موکول کرد، اما من این را می‌توانم به جرئت بگویم که ناشران در صد ساله‌ی اخیر کار پایه‌ای و اساسی خود در ساختن فرهنگ آلمانی، سهم بیشتری ازدیگر سازندگان فرهنگی این جامعه داشته‌اند. باور من این است که این تنها بخشی از سازندگی این انسان‌هاست که برشمردیم. بله اینان کسانی هستند که نه تنها با تمامی احساس هنری و با تمامی نیروی خلاق خود، بلکه با اعمال سلیقه در انتخاب آثار ادبی توانسته‌اند شخصیت خویش را در حوزه‌ی نشر به نمایش بگذارند. در مورد کسانی که در کارهای ادبی-هنری حق انتخاب دارند (مانند ناشران، کارگردانان تئاتر، مجموعه‌داران هنری)، همین رابطه‌ی تمایل اساسی آن‌ها با انتخاب‌شان است که چهره‌ی واقعی آن‌ها را می‌سازد و حتی خلق کارهای جدید هم از جانب آن‌ها، رابطه‌ی احساس شخصی وظیفه‌ی حقوقی و اجتماعی‌شان را به نمایش می‌گذارد. این گروه از ناشران را که در پیشرفت صنعت چاپ و نشر آلمان نقش داشته‌اند، می‌توان حاملان قابل اعتماد فرهنگی آلمان نامید که نمی‌توانند و نبایدبرای مردم آلمان بیگانه بمانند. تلاش وکوشش آن‌ها موجود است ودرعمل هم ثبت شده وبه سختی می‌شودآن هارادربتن کلمات دفن کرد.»

پانویس:

۱-عبارت «ناشربودن به عنوان یک حرفه ازکتاب خاطرات زیگفرید اونزلد
برگرفته شده است:
Ins Gelingen verliebt sein und in die Mittel des Gelingenes
زیگفرید اونزلد درسال ۱۹۲۴ درشهر اولم به دنیا آمد و در سال ۲۰۰۲ در شهر فرانکفورت درگذشت. زیگفرید اونزلد یکی ازمطرح‌ترین ناشران آلمان است. او در سال ۱۹۵۲ به استخدام انتشارات زورکمپ درآمد و پس ازدرگذشت پیتر زورکمپ به خاطر توانایی‌ها و ایده‌ها وابتکارات خلاقانه‌اش به مدیریت آن مؤسسه رسید و تا هنگام مرگ این مسئولیت را به عهده داشت.
۲- در اینجا منظور از «معتبر» اعتبار ناشی از خدمات فرهنگی‌ای است که یک ناشر در دستور کار خود قرار می‌دهد و به اعتبار اهمیت آن در نزد فرهیخیگان و جامعه‌ی کتابخوان دارای اعتبار می‌شود. در این نوشته هر جا از کلمه «ناشر» استفاده شده، منظور ناشر معتبر است.
۳- منظور ژانرهای ادبی سرگرم‌کننده مانندرمان‌های عامه‌پسند، خاطرات مشاهیر، و…است. در زبان آلمانی این گونه کتاب‌ها Unterhaltungsliteratur یا Belletristik و در انگلیسی Lightfiction نام گذاشته‌اند. خواندن این نوع کتاب‌ها در اروپا و آمریکا از سوی جامعه‌ی کتابخوان امری طبیعی و عادی است.
حتی روشنفکران ونخبگان کتابخوان نیزگاه ازروی تفنن یا برای استراحت فکری به این گونه کتاب‌ها روی می‌آورند. این کتاب‌ها رانباید آثاری بی ارزش وبی ثمردانست. بلکه انتشارآن‌ها به گسترده ترشدن جامعه‌ی کتابخوان وترویج کتابخوانی یاری می‌رساندوراهگشای چاپ ونشرآثارمعتبرعلمی وادبی است.
۴- اشتفان تسوایک، نویسنده‌ی اتریشی، درسال ۱۸۸۱ دروین به دنیاآمدودر۱۹۴۲ دربرزیل درگذشت.

بیشتر بخوانید:

بانگ

«بانگ» یک رسانه ادبی و کاملاً خودبنیاد است که در خارج از ایران و به دور از سانسور و خودسانسوری بر مبنای تجربه‌ها و امکانات مشترک شخصی شکل گرفته است.

شبکه های اجتماعی