کیومرث پوراحمد
فروردین ۱۴۰۲ با خودکشی کیومرث پوراحمد آغاز شد. او چهارشنبه ۱۶ فرودین چشم از جهان فروبست. رسانههای رسمی از «درگذشت» پوراحمد خبر دادند و علی قائم مقامی، تهیهکننده آخرین فیلم او نیز به خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) گفت: «این کارگردان در رشت به دلیل ایست قلبی از دنیا رفته است.» اما کانال تلگرامی ماهنامه «فیلم امروز» نوشت: «کیومرث پوراحمد خودکشی کرد. همینقدر سهمگین و باورنکردنی، وحشتناک و تکاندهنده، از سر افسردگی و ناامیدی، بیآیندگی و بیهودگی. فعلاً همین.» برخی از کاربران شبکههای اجتماعی هم نوشته بودند پوراحمد با نوشتن یک نامه هشت صفحهای خود را حلقآویز کرد. تصویری که از جنازه حلقآویز او منتشر شد، این نظر را تأیید کرد.
انتشارات مهری در لندن چندی قبل از خودکشی پوراحمد، از او « همه ما شریک جرم هستیم» و مجموعه داستان «جسدها تکثیر میشوند» را به چاپ رسانده بود.
ناصر پاکدامن
ناصر پاکدامن (متولد ۱۳۱۱)، اقتصاددان و پژوهشگر سیاست و فرهنگ صبح یکشنبه ۲۳ آوریل/ ۳ اردیبهشت در اثر پیامدهای ابتلا به بیماری سرطان در بیمارستانی در پاریس درگذشت.
ناصر پاکدامن همراه با محسن یلفانی در تابستان ۱۳۶۵ نخستین شماره گاهنامه چشمانداز را منتشر کرد. انتشار این گاهنامه سیاسی، اجتماعی و ادبی تا تابستان ۱۳۸۵ در ۲۳ شماره ادامه یافت.
قتل کسروی و انتشار نامههای صادق هدایت به شهید نورایی از آثار اوست.
عدنان غُریفی
عدنان غُریفی، نویسنده، شاعر و مترجم در ۷۹ سالگی در اثر کهولت سن دور از زادگاهش، در تبعید، در آمستردام درگذشت. او در سالهای آخر عمر به آلزایمر مبتلا شده بود و در خانه سالمندان تحت مراقبت قرار داشت. پیکر او شنبه ۱۶ اردیبهشت در هلند به خاک سپرده شد.
داستانهای غریفی با سورئالیسمی رنگپذیرفته از اقلیم جنوب مشخص میشوند. او از ویلیام فاکنر متأثر است و مضمون آثارش را غم از بین رفتن مظاهر سنتی در هجوم صنعت وابسته شکل میدهد.
بعد از انقلاب غریفی به حزب توده پیوست و بعد از دستگیری رهبران حزب توده ناگزیر به خارج از ایران گریخت اما در ۲۰ سال آخر زندگیاش بین هلند و ایران در رفت و آمد بود. او هرگز عضو کانون نویسندگان ایران و یا کانون نویسندگان ایران در تبعید نبود.
جز مجموعه داستان «شنلپوش در مه» (۱۳۵۵)، مجموعه شعر «این سوی عطر قبیله» و «یکی از کمدیها»، «برای خرمشهر امضاء جمع میکنم»، «برنامه حرکت: امروز، این جا»، «به موشک بستن فرشتگان»، «نخل مشتعل»، «فروغ»، «خطابه آدم» و «ایران کجا است؟» ترجمههایی از «شعرهای تبعید» عبدالوهاب البیاتی، رمانهای «مردان در آفتاب» و «اّم سَعَد» غسَان کَنَفانی و رمان «نظارت دقیق قطارها» نوشته بهومیل هرابال را هم منتشر کرده است.
مجموعه شعر «برای خرمشهر امضاء جمع میکنم» از شاخصترین اشعار او به شمار میآید.
احمد رضا احمدی
سهشنبه ۲۰ تیر احمدرضا احمدی شاعر، نویسنده و نقاش سرشناس پس از ماهها تحمل بیماری درگذشت.
احمدی ۳۰ اردیبهشت ۱۳۱۹ در کرمان متولد شد و سالها در عرصههای متنوع ادبیات خلاق، اعم از شعر، ادبیات کودک و نوجوان و همچنین در سینما نیز در کار آفرینش هنری بود.
احمدرضا احمدی از برجستهترین شاعران «موج نو» در شعر معاصر فارسی به شمار میآمد. ترکیبها و تصاویر در ساختار و بافت شعر او تصاویری بدیع رقم میزدند. شعر «طرح» احمدی از مهمترین اشعار موج نو در شعر فارسیست. «سفر در شب» نیز از آثار برجسته اوست. هم در فرم و هم در مضمون جامعهگرا که به همزیستی و صلح و رواداری اشاره دارد.
یکی از مهمترین ویژگیهای شعر احمدی گذشتهگراییست. حمید فرازنده در مقالهای مینویسد: «احمدرضا احمدی تقریبا در تمام عمر پنجاه سالهی شاعریاش در حال روایت گذشتهی شخصی خویش بوده است – گذشتهی شخصیای که به تناوب با گذشتهی قومش تقاطع هایی داشته و از برخورد این دو جریان بُعد سومی به شعرش اضافه شده است. تکنیک او در روایت، بدون آن که حالتی ساختگی یا تحمیلی داشته باشد.»
ر. اعتمادی
ر. اعتمادی، نویسنده کتابهای پرفروش و عامهپسند۲۱ تیر در نودسالگی از دنیا رفت.
اعتمادی سردبیر و نویسنده رمانهای عامهپسند و عاشقانه مجله اطلاعات جوانان در سالهای دهه ۱۳۵۰ بود. او کار مطبوعاتی خود را از سال ۱۳۳۵ آغاز کرد. با نام مستعار راما هم مینوشت. در سالهای اخیر آثاری را با نام مهدی اعتمادی نشر داده بود.
«دختر خوشگل دانشکده من»، «تویست داغم کن»، «گور پریا»، «برای که آواز بخوانم»، «خوب من»، «ساکن محله غم» (۱۳۴۳ توقیف شد)، «دیروز من دیروز تو»، «شاهین خبرنگار حوادث»، «شاهین در دام جاسوسان»، «شب ایرانی»، «کفشهای غمگین عشق»، «شوک پاریسی»، «یک لحظه روی پل»، «باربی»، «چشمها»، «آخرین ایستگاه شب»، «بازی عشق»، «جسور – زیبا ولی شیطان»، «اتوبوس آبی»، «بازی عشق»، «خانه سبز عسل»، «شاهد در آسمان»، «چهل درجه زیر شب»، «روزهای سخت بارانی»، «آبی عشق»، «هشت دقیقه تا برهوت»، «گل بانو»، «دختر شاه پریان»، «گل تی تی»، «عالیجناب عشق»، «هزار و یک شب عشق»، «نسل عاشقان»، «هفت آسمان عشق»، «رنگ سرخ عشق»، «گنجشکهای غم» و «بازی عشق» از آثار اوست.
ابراهیم گلستان
ابراهیم گلستان نویسنده و فیلمساز سهشنبه ۲۲اوت ۲۰۲۳ در ۱۰۱ سالگی در منزل مسکونیاش در بریتانیا و در کنار خانوادهاش درگذشت. مراسم خاکسپاری او به طور خصوصی برگزار شد.
لیلی گلستان در واکنش به درگذشت پدرش نوشته بود: «رفتی. خداحافظ.ـ»
ابراهیم گلستان در «مد و مه» راوی تجدد نوظهور در سایه نفت است. در اسرار گنج دره جنی، فروپاشی حکومت پهلوی را پیشبینی میکند. او در فیلم «خشت و آینه» در مقابله با فیلمفارسی جریان تازهای در سینمای ایران بنیان گذاشت.
شاپور جورکش
شاپور جورکش، از نویسندگان و منتقدان متعهد و از اعضای کانون نویسندگان ایران در پی ابتلا به یک بیماری ریوی در ۶ مرداد در ۷۳ سالگی چشم بر جهان فروبست. او در فهرست نویسندگانی قرار داشت که قرار بود به قتل برسند.
شاپور جورکش متولد ۱۰ بهمن ۱۳۲۹ در شهرستان فسا در فارس بود. او تحصیلات خود را تا دریافت مدرک فوق لیسانس زبان و ادبیات انگلیسی از دانشگاه شیراز ادامه داده بود و مدتی تا سال ۱۳۵۸ در دانشگاه تدریس میکرد. همچنین گروه ترجمه شیراز را تأسیس کرده و در آنجا فعال بود. او عضو کانون نویسندگان ایران بود.
کاوه گوهرین
کاوه گوهرین، شاعر، نویسنده و پژوهشگر و از امضاکنندگان متن ۱۳۴ نویسنده ۱۱ شهریور در ۶۸ سالگی در تهران درگذشت. کانون نویسندگان ایران با انتشار بیانیهای اعلام کرد که گوهرین در سال ۱۳۸۰ از فعالیتهای کانونی کناره گرفت ولی «هرگز به آرمانهای آزادیخواهانهی کانون پشت نکرد.»
از آثار گوهرین میتوان از جمله به این کتابها اشاره کرد: مجموعهشعرهای هایکو «پروانه خواب آلود» و «خدای نامک»، هایکوهای ایرانی با ترجمهی انگلیسی و هلندی، «در سرزمین وینسنت» (سفرنامهگونهای از سفر او به هلند)، تنظیم و گردآوری مجموعهی اشعار خسرو گلسرخی، «دستی میان دشنه و دل» (مجموعهی نخست نوشتههای خسرو گلسرخی)، «من در کجای جهان ایستادهام (دفتر دوم نوشتههای خسرو گلسرخی)، «بی گزند از باد و باران: شاهنامه به نثر»، «میعاد با خورشید» (شرح غزلیات شمس).
شمس آقاجانی
شمس آقاجانی، شاعر و منتقد ادبی ۱۸ شهریور در اثر پیامدهای ابتلا به بیماری کووید – ۱۹ در ۵۵ سالگی درگذشت. به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) رویا تفتی درگذشت همسرش را تأیید کرده است.
شمس آقاجانی متولد سال ۱۳۴۷، شاعر و منتقد ادبی و از شاگردان کارگاه رضا براهنی در سالهای دهه ۷۰ بود. «سخن رمز دهان»، «مخاطب اجباری»، «درسهای ادبی»، «چرا آخرین درنا باز میگردد»، «راوی دوم شخص»، «گزارش ناگزیری» از آثار این شاعر و منتقد ادبی است.
محمد محمدعلی
محمد محمدعلی، نویسنده سرشناس و عضو کانون نویسندگان ایران پنجشنبه ۲۳ شهریور دور از ایران و در تبعید در ونکوور در هفتاد و پنج سالگی درگذشت.
محمد محمدعلی ۷ اردیبهشت ۱۳۲۷ در خیابان مولوی تهران به دنیا آمد. او فارغالتحصیل علوم سیاسی و اجتماعی، کارشناس امور اداری و فرهنگی بود. نخستین داستانهای او که در کتاب «دره هندآباد» چاپ شده است حال و هوایی خاطرهای و گزارشی دارند اما در مجموعه «از ما بهتران» و کتابهای بعدی مسائل اجتماعی را با بیانی نمادین روایت میکند. در داستانهای «بازنشستگی» به توصیف از کارافتادگی و گرفتار شدن انسانها در وضعیتی بحرانی میپردازد. محمدعلی برای نوشتن این کتاب برنده جایزه بیست سال ادبیات داستانی شد.
داستانهای مجموعه «چشم دوم» وصف حال آدمهایی است که در اثر حوادث ناشی از انقلاب و جنگ، موقعیت شغلی و اجتماعی خود را از دست دادهاند. مجموعهای نیز با عنوان «دریغ از روبرو» چاپ کرده است.
وقایع رمانهای محمد محمدعلی بر پسزمینهای گنگ و نمادین از وقایع تاریخ معاصر رخ میدهند. محمدعلی در «رعد و برق بیباران» به مقایسه سنت و تجدد میپردازد و در «نقش پنهان» بازگوی حال و روز نسلی میشود که با یقین و آرمان شروع کرد و خواست در روال رویدادهای اجتماعی تأثیر بگذارد اما در فضای سالهای بعد از جنگ و بمباران شهرها، غرق در کابوس شد.
محمدعلی در «باورهای خیس یک مرده» روح زمانه را در قالب داستانی روانشناختی و همبسته با جوهر افسانههای بومی بازمیتاباند و برای فکر اجتماعی خود ساختار داستانی مناسبی تدارک میبیند. او برای رمان «برهنه در باد» برنده جایزه ادبی یلدا شد.
محمدعلی از فعالان کانون نویسندگان ایران بود. او همچنین جزو سرنشینان اتوبوسی بود که در سال ۱۳۷۵ نویسندگان و شاعران ایرانی را به ارمنستان میبرد. او نخستین کسی بود که شرح این ماجرا و چگونگی جان سالم به در بردن خود و دوستان همراهش را به تفصیل طی مقالهای که در سال ۱۳۷۹در روزنامههای دوران اصلاحات چاپ شد، شرح داد.
میرشمسالدین ادیب سلطانی
میرشمسالدین ادیب سلطانی، فیلسوف، زبانشناس، نقاش، ریاضیدان، نویسنده و مترجم متون مهم ادبی و فلسفی صبح پنجشنبه ۲۰ مهر در بیمارستان ایرانمهر تهران درگذشت.
از میرشمسالدین ادیب سلطانی تالیفات متعددی به زبان فارسی و انگلیسی به جای مانده است. او مشهور بود به استفاده گسترده از واژگان فارسی و بهره جستن از پارسی باستان، پارسی اوستایی و پارسی میانه.
از مهمترین آثار میرشمسالدین ادیب سلطانی در عرصه ترجمه میتوان به «سنجش خرد ناب» امانوئل کانت، «منطق ارسطو»، «جستارهای فلسفی» برتراند راسل، «سوگنمایش هملت» اثر ویلیام شکسپیر و همچنین «رساله منطقی- فلسفی» ویتگنشتاین اشاره کرد.
ادیبسلطانی معتقد بود هرچند زبان فارسی، همراه با واژههای فارسی عربیتبار، برای فلسفه بسیار غنی است، با این حال این زبان در تبیین مفاهیم فلسفههای جدید غربی متعلق به دوران پس از رنسانس از غنای کافی برخوردار نیست. به نظر او برای غلبه بر این کمبود، باید اثرهای عمده فلسفهی اروپایی پس از رنسانس به زبان فارسی ترجمه شوند، و در جریان این ترجمهها گاهبگاه باید واژههای نوینی یافته یا ساخته شوند.
داریوش مهرجویی و وحیده محمدی فر
داریوش مهرجویی ۲۲ مهر ۱۴۰۲ به اتفاق همسرش وحیده محمدی فر در ر خانهٔ ویلایی خود در مشکیندشت کُشته شدند. مهرجویی از بنیانگذارانِ کانونِ سینماگرانِ پیشرو بود، یکی از فیلمسازان برجستهٔ ایران و از چهرههای اصلی موج نوی سینمای ایران بهشمار میرفت. مهرجویی علاوه بر فعالیت در سینما، به نوشتن رمان و ترجمه نیز میپرداخت.
خبرگزاری قوه قضائیه از صدور رأی بدوی متهمان پرونده قتل داریوش مهرجویی و وحیده محمدیفر خبر داد و اعلام کرد که متهم ردیف اول این پرونده به «قصاص نفس» و متهمهای ردیف دوم و سوم به ۳۶ سال حبس محکوم شدند.
دادگاه قتل داریوش مهرجویی و وحیده محمدیفر در مدت دو روز و در عرض ۱۱ ساعت برگزار شد. در این دادگاه متهم ردیف اول ابراز بیگناهی کرده بود و گفته بود که اعترافهایش تحت فشار پلیس بوده است.
۱۸ بهمن ماه مانوش منوچهری، وکیل اولیای دم مهرجویی و محمدیفر در گفتوگو با روزنامه «اعتماد» تاکید کرده بود که با وجود درخواستهای متعددش، «هنوز مواردی که به صورت معمول باید در رسیدگی در اختیار شکات و وکلای ایشان قرار گیرد» به او داده نشده و روند رسیدگی دارای «ایرادات متعدد» است.
قوه قضاییه جمهوری اسلامی اعلام کرده که دو متهم پرونده شناسنامه ندارند و با آزمایشهای پزشکی مشخص شده است هنوز به سن قانونی نرسیدهاند.
در روزهای پایانی سال ۱۴۰۲، دهها دستاندرکار هنر و فرهنگ ایران در نامهای سرگشاده به روند دادرسی در پرونده قتل داریوش مهرجویی و وحیده محمدیفر، همسرش، اعتراض و اعلام کردند که دادگاه آنها را «نمایشی» و فاقد مشروعیت میدانند. آنها در این نامه که روز جمعه، ۲۵ اسفند، منتشر شد نوشتهاند که «پایان تلخ و پُردرد» برای زندگی داریوش مهرجویی و وحیده محمدیفر، هر دو سینماگر، را «مظهر شرایط فاجعهباری» میدانند که «دگراندیشان در سرزمین ما سالیان سال است که اسیر آن شدهاند». داریوش مهرجویی، از برجستهترین سینماگران ایران، و وحیده محمدیفر، همکار و همسر او، شامگاه ۲۲ مهر سال جاری در ویلای خود در کرج به قتل رسیدند.
بهرام بیضایی، بهمن فرمانآرا، پرویز صیاد، داریوش آشوری، آذر نفیسی، ترانه علیدوستی، جعفر پناهی، کتایون ریاحی، مژده شمسایی، رضا علامهزاده، محمد یعقوبی، پگاه آهنگرانی، عباس میلانی، پرستو فروهر، حافظ موسوی و علی رفیعی از جمله امضاکنندگان این نامه هستند.
باقر مومنی
باقر مؤمنی، تاریخنگار و پژوهشگر، نویسنده، مترجم و کنشگر سیاسی یکشنبه ۲۸ آبان در ۹۷ سالگی، پس ازچندین دهه تبعید در پاریس درگذشت. او که ۲۳ اردیبهشت ۱۳۰۵ در کرمانشاه به دنیا آمده بود، تحصیلات خود را در دانشگاه تهران و دانشگاه سوربن در پاریس گذراند.
مؤمنی که در جوانی از اعضای حزب توده ایران بود در سال ۱۳۳۳، یک سال بعد از کودتای ۲۸ مرداد به زندان افتاد و تا سال ۱۳۳۷ در زندان بود. او بعد از مدتی از حزب توده فاصله گرفت اما همواره از نظر سیاسی به آرمانهای چپ وفادار ماند.
مومنی بعد از ماجراهای خونین ۳۰ خرداد ۱۳۶۰ با گذر از کوههای کردستان ایران و ترکیه خود را به پاریس رساند. در آنجا از بهمن ۱۳۶۳ تا تیر ۱۳۶۴ ماهنامهای فرهنگی به نام گاهنامه «فرهنگ و هنر ایران» منتشر کرد و همزمان در پی تشکیل جبهه متحد چپ بود، اما توفیقی به دست نیاورد و به نویسندگی روی آورد و کتابهای متعددی مانند «مسائل اپوزسیون ایران»، «گفتارهای سیاسی و دموکراسی»، «دین و دولت در عصر مشروطیت»، «از موج تا توفان»، «انفجار سبز»، «اسلام ایرانی و حاکمیت سیاسی»، «حکومت اسلامی و اسلام حکومتی»، «پرونده پنجاه و سه نفر»، «یادماندههای ایرج اسکندری»، «در خلوت دوست»، «دنیای ارانی» و … را منتشر کرد.
یکی از زمینههای تحقیقات باقر مومنی انقلاب مشروطه بود. از آثار در این زمینه میتوان به «کتاب احمد» (۱۳۴۶)، «مسالک المحسنین» (۱۳۵۶)، «ادبیات مشروطه» (۱۳۵۴) «ایران در آستانه انقلاب مشروطیت» (۱۳۵۹) و «دین و دولت در عصر مشروطیت» (سوئد، ۱۳۷۲) اشاره کرد.
بیشتر بخوانید:
۱۴۰۱: سال ریزش