کتابفروشی ناکجا در پاریس برنامهای را با حضور قاضی ربیحاوی به معرفی «لبخند مریم» یکی از رمانهای مهم او در زمینه مخالفت با جنگ و آشکار ساختن مشکلات و بحرانهای اجتماعی و خانوادگی جنگزدگان اختصاص داده است.
کتابفروشی ناکجا اعلام کرده است که برنامه «دیدار با قاضی ربیحاوی و معرفی کتاب «لبخند مریم» یکشنبه ۱۳ نوامبر ساعت ۱۷ در کتابفروشی ناکجا در محله پانزدهم پاریس برگزار میشود. نسخه بدون سانسور لبخند مریم را نخستین بار انتشارات پیام در آلمان منتشر کرد. قاضی ربیحاوی متولد ۱۳۳۵ در آبادان زندگی در اردوگاههای آوارگان را تجربه کرده و نخستین داستانها درباره مصائب جنگ برای مردم معمولی جنوب ایران را نوشته است. او که سالهاست در لندن اقامت دارد درباره «لبخند مریم» مینویسد:
«این کتاب ۳۰ سال پیش در ایران نوشته شد، در یکی از بدترین دورههای ممیزی وزارت ارشاد. (…) این کتاب موفق نشد از آن وزارتخانه اجازه انتشار بگیرد و سالها بعد به همان شکل در خارج و یکبار بهطور غیرقانونی در داخل و به تعداد خیلی کم منتشر شد، تا چند ماه پیش که نشر گوته-حافظ که سال گذشته رمان گیسوی مرا منتشر کرد پیشنهاد انتشار این کتاب را هم به من داد، و من دوباره به یاد آوردم که ۳۰ سال پیش، بدترین و ترسناکترین سانسورچی این کتاب خود من بودم. به وقت نوشتن به طرف آنچه میدانستم و مطمئن بودم حدود ممنوعه هستند نمیرفتم یا به احتیاط میرفتم. یک دستگاه وحشت در مغز من کار گذاشته شده بود تا مرا پیش از نوشتن سانسور کند، دستگاهی که جسم نبود و فقط یک مفهوم از ترس بود به نام «خودسانسوری».
ربیحاوی سپس در ادامه یادآوری میکند:
«در این ویرایش تازه تصمیم گرفتم این کتاب را به شکلی بنویسم که دلم میخواست سی سال پیش نوشته بودم، بدون مزاحمتها و محدودیتهای جمهوری اسلامی و دور از “خودسانسوری” – در آزادی بیحد و حصر بیان که نخستین حق هر نویسنده است.»
روزبه جورکش در مقالهای در نشریه ادبی بانگ درباره این دسته از آثار ربیحاوی نوشته است:
«داستانهای ربیحاوی در ژانر ادبیات ضدجنگ، از رئالیسم محض به سوی ناتورالیسم و کرد و کارهای پیچیدۀ زبانی تغییر مسیر میدهند. از «توی دشت بین راه» که اولین بار در سال ۱۳۵۹ منتشر شد و نوعی رئالیسم برهنه است تا رمان «لبخند مریم» که از دو منظر با زبان و لحن متمایز خود روایت میشود و همچنین داستان «حفره» که با توسل به پاساژهای زبانی از ساختاری پیچیده برخوردار است. اما در تمامی فرمهای مختلفی که ربیحاوی به کار میگیرد، نوعی درونمایههای مشترک یافت میشود. و در نگاهی ابتدایی به ذهن مخاطب ساطع میگردد: سرگردانی.»
در همین زمینه: