علی اشرف درویشیان، نویسنده عدالتخواه، پژوهشگر ادبیات کودکان و یکی از اعضای دیرین کانون نویسندگان ایران سه سال قبل در چنین روزی بعد از یک دوره طولانی بیماری در ۷۶ سالگی چشم بر جهان فروبست.
علی اشرف درویشیان در سال ۱۳۲۰ متولد شد. نام او و منصور یاقوتی به عنوان نویسندگانی که تحت تأثیر صمد بهرنگی دست به قلم بردند و آثاری پدید آوردند در تاریخ ادبیات معاصر ایران در سالهای قبل از انقلاب ثبت شده است. شاخص کار درویشیان همدردی نسبت به مردم بیچیز و حساسیت به عدالت اجتماعی بود.
علی اشرف درویشیان نیز مانند منصور یاقوتی از خانوادهای تنگدست در کرمانشاه برخاست و به نویسندگی روی آورد. او در نوجوانی برای گذران زندگی دست به کارهای گوناگون زد و به قول گورکی، «دانشگاه اجتماع» را گذراند و سرانجام معلم روستا و نویسنده شد.
حسین میرکاظمی، منصور یاقوتی، محمد عزیزی، صادق همایونی، منوجهر شفیانی، بهرام حیدری، علی محمد افغانی، محمد محمد علی، هوشنگ گلشیری، امین فقیری، ایرج مهدویان همگی از نویسندگانی بودند که با تکیه بر تجربه آموزگاری در روستا داستانهایی درباره بیعدالتی اجتماعی، زنان بیحقوق روستایی، طردشدگی روستائیان، نابودی سنتها در هجوم تکنولوژی و فقر نوشتند. علی اشرف درویشیان هم در زمرمه نویسندگانیست که با «گزارشهایی از روستا» نویسندگی را آغاز کرد.
این نویسندگان همه تحت تأثیر جلال آلاحمد بودند. علی اشرف درویشیان در گفتوگویی به این موضوع اشاره میکند:
«تصادفاً، در سال سوم دبیرستان انشایی نوشتم و سخت مورد تشویق قرار گرفتم. این زمینهای شد که به توان خودم در نوشتن پی ببرم. اما تا سی سالگی چیزی برای چاپ ندادم. در دانشگاه و دانشسرایعالی در اثر آشنایی با جلال آل احمد، امیر حسین آریانپور و بعدها با باقر مومنی، به آذین و… نوشتن برایم امری جدی شد. مخصوصاً جلال آل احمد و سیمین دانشور مرا به نوشتن تشویق کردند. و البته اینها همه را تصادف میدانم.»
نخستین اثر علی اشرف درویشیان، «از این ولایت» ۱۳۵۳ تولد نویسندهای تازه از مکتب گورکی را بشارت داد: مجموعهای از داستانهای کوتاه درباره زندگی مردمان غرب ایران با نثری روان و به شکلی صریح. او در این اثر بیکاری و نداری مردان و صبوری زنان را آشکار میکند و تأثیر فقر و جهل بر زندگی و رشد کودکان را نشان میدهد. برای مثال در داستان «هتاو» از این مجموعه دختربچهای به ازای بدهی پدر به خانه شوهر میرود و در شب عروسیاش در اثر خونریزی و نبود پزشک میمیرد. در «قبر گبری» با زندگی یک مرد روستایی آشنا میشویم که از زمین و گاو دور مانده و از ناچاری به قبرکنی روی آورده است. او که دیگر در پی «باور کردن زمین نیست» مردهخواری میکند.
علی اشرف درویشیان درباره تأثیر زندگی روستائیان در شکلگیری این آثار گفته است:
« برای آموزگاری به گیلانغرب، یکی از بخشهای شاهآباد غرب (اکنون اسلامآباد) رفتم. گیلانغرب قصبهای بود و مردم آنجا فقیر بودند، ندار بودند و خانهای قلدر و پولدار بر آنها مسلط بودند. داستانهای کوتاه “از این ولایت” اغلب مربوط به حال و هوای گیلانغرب است. مردم مهربان و خوب در آنجا زندگی میکردند. بچههای پا برهنه و بیچیز به کلاس میآمدند و خیلیها هم نمیتوانستند به مدرسه بیایند. کار میکردند.»
«آبشوران» ۱۳۵۴، «فصل نان» ۱۳۵۷ و «همراه آهنگهای بابام» ۱۳۵۸ از دیگر آثار علی اشرف درویشیان در این حال و هواهاست: شرح احوال مردمانی که دوران کودکی سخت و دلخراشی را از سر گذراندهاند و زندگی مصیبتباری را در پیش گرفتهاند بیهیچ چشماندازی از گشایش.
در «آبشوران» با زندگی مردم حاشیه گنداب آبشوران آشنا میشویم که در سالهای پیش از انقلاب از میان کرمانشاه میگذشت. دنیای این مردم آکنده از جهل و تیرهروزیست. در معرض انواع بلاها قرار دارند، اما به علت بدبختیهایشان پی نمیبرند، پس به خرافهپرستی پناه میبرند.
علی اشرف درویشیان درباره تأثیر تجربه شخصی در داستانهایش گفته است:
«در خیلی از داستانهایم حضور دارم. در ” آبشوران”، ” از این ولایت” در “هتاو” و بسیاری داستانهای دیگر. شریف در ” سال های ابری” خودم هستم.»
«گل طلا و کلاش قرمز»، «ابر سیاه هزارچشم»، «روزنامه دیواری مدرسه ما»، «رنگینه»، «کی برمیگردی داداش جان»، «آتش در کتابخانه بچهها»، «چون و چرا»، «داستانهای محبوب من» (با همکاری رضا خندان مهابادی)، «سلول ۱۸»، «سی و دو سال مقاومت در زندانهای شاه» و «افسانهها و متلهای کردی»، «سالهای ابری» (۲ جلد)، «درشتی»، مجموعه ۲۰ جلدی «فرهنگ افسانههای مردم ایران» (با همکاری رضا خندان مهابادی)، «واژهنامه گویش کرمانشاهی»، «یادمان صمد» (صمد بهرنگی)، «شب آبستن»، «از این ولایت»، «قصههای آن سالها»، «هفت مرد، هفت داستان»، «خاطرات صفر خان» (صفر قهرمانیان) و «دانه و پیمانه» (با همکاری رضا خندان مهابادی) از دیگر آثار این نویسنده و پژوهشگر است.
برخی از آثار علی اشرف درویشیان به زبانهای انگلیسی، آلمانی، فرانسوی، ترکی، عربی، کردی، ارمنی، نروژی و فنلاندی ترجمه شده است.
او یکی از قدیمیترین اعضای کانون نویسندگان ایران بود.
درویشیان درباره تأثیر سانسور در آثار ادبی در سالهای بعد از انقلاب در ایران گفته است:
«هنر باید بر حسب میزان سودمندی آن مورد نقد و بررسی قرار بگیرد و نه با معیارهای زیباییشناسی صِرف. آن زیبایی که در واقعیت هست، فراتر از زیبایی هنری است. سانسور عاملی بازدارنده در خلاقیت هنری است و تا زمانی که سانسور باشد نویسنده و هنرمند نمیتواند زندگی را همهجانبه و با همه ابعادش تصور کند. ادبیات امروز ما جهانی نخواهد شد مگر آنکه نویسنده بتواند آزادانه افکار و نظریاتش را بیان کند. اندیشه و قلم باید آزاد باشد. این یکی از اساسیترین بندهای منشور کانون نویسندگان ایران است. تا زمانی که نویسندگان به دادگاهها احضار میشوند، امید به پیشرفت نیست و نویسنده همچنان بیهوده به دور خود میچرخد و دستش به جایی نمیرسد.»
درویشیان در سال ۲۰۰۶ جایزه «هلمن همت» سازمان دیده بان حقوق بشر را دریافت کرد. این جایزه به نویسندگانی تعلق میگیرد که آثارشان سانسور شده و با انواع محدودیتها مواجه بودهاند.