قباد آذرآیین

از ما

قباد آذرآیین: گُنگه

خاله بزرگه اما بالاخره شوهر کرد و راحت شد… آب و رنگی داشت… من چی؟ کی می‌آید سراغ من؛ لندهور و دیلاق و این صدای خش‌دار مردانه… از دختر بودن همین مکافاتش نصیبم شده.

ادامه مطلب »
از ما

قباد آذرآیین: رودابه

یک شرخر: اینکه دختر و پسرو می‌فرستن تو یه اتاق که یعنی دوتایی حرف بزنن و مثلن همدیگه رو سبک سنگین کنن و طعم دهن همو بفهمن، خدایی‌ش رسم بدی نیس. چن کلوم که گپ زدیم دوزاری‌مون افتاد که رودابه هم پر بی‌میل نیس.

ادامه مطلب »
رویدادهای فرهنگی و هنری

نمود تجربه شخصی در داستان‌نویسی – قباد آذرآیین: بدون تجربه‌ زیسته، نویسنده چاره‌ای جز توسل به بازی‌های زبانی ندارد

داستان بدون تجربه‌ی زیسته پوک و توخالی است… از میان کارهایم، رویدادهای رمان «عقرب‌ها را زنده بگیر» و «روزگار شاد و ناشاد محله‌ی نفت‌آباد» تجربه‌های زیسته مستقیم خودم هستند با شخصیت‌های داستان داستان این کتاب‌ها زندگی کرده‌ام.

ادامه مطلب »
رویدادهای فرهنگی و هنری

واکنش‌ها به سرکوب خوزستان – قباد آذرآیین: داستان من چند کودک تشنه را سیراب می‌کند؟

من چند هزار داستان بنویسم تا هور لبریز شود، و صاحبان گاومیش‌های  سیراب و شاد به جان من و داستان‌هام دعا کنند؟ داستان باید رودی شود که جریانش را به سوی تشنگان تغییر  دهد.

ادامه مطلب »
رویدادهای فرهنگی و هنری

تداوم همبستگی نویسندگان با خوزستان، بیانیه ۵۵ روزنامه‌نگار

همبستگی نویسندگان با اعتراضات خوزستان ادامه دارد. ۵۵ روزنامه‌نگار اعلام کردند برخی خبرنگاران اجیر شده دولتی «روایتی دست‌ساخته و سفارشی» به عنوان روایت خوزستان منتشر می‌کنند.

ادامه مطلب »
از ما

قباد آذرآیین: میموزا در غربت

«شهرو» سیاه‌سوخته و پاپتی، سینه سوخته می‌دوید. یک شاخۀ میموزا تو یک دستش بود و با دست دیگرش بتی را دنبال خودش می‌کشاند. «بتی» داشت از پا می‌افتاد. ساق‌های لاغر نی‌قلیانی و کندۀ زانوهاش زخم و زیلی شده بود و سوز می‌زد.

ادامه مطلب »
از ما

قباد آذرآیین: نینا

آسانسوریک سال بعد، به هم‌کف رسید، نینا پیرزن را تند کنار زد و خودش را انداخت بیرون و نفسش را آزاد کرد… در آسانسور بسته شد. پیرزن پیاده نشده بود…

ادامه مطلب »
از ما

نسیم خاکسار درباره داستان «فال» قباد آذرآیین: دایره بسته‌ای که درماندگی آدم‌ها در آن تکرار می‌شود

نسیم خاکسار: تنها واقعیت استوار در داستان فال نوشته قباد آذرآیین، زندان و قبرستان است و کارگران بی‌جا و بی‌پناه با کار مشقت بارشان؛ هنگام ساختن یک برج و دادگاهی که محکوم می‌کند.

ادامه مطلب »
از ما

قباد آذرآیین: فال

در داستان فال مثل این است که زمان متوقف مانده و فلاکت مردمان یک شهر بر مدار بسته تکرار می‌شود. قباد آذرآیین، متولد ۱۳۲۷، مسجد

ادامه مطلب »