
آوا و نوا: «نبرد ۲۵۰۰ ساله بر سر زمان، هویت و قدرت» در پژوهش عباس امانت – با اجرای گندم
عباس امانت در کتاب «گاهشماری خورشیدی و پایداری نوروز در هویت فرهنگی ایران» نشان میدهد که تقویم خورشیدی ایرانی، فراتر از ابزاری برای شمارش روزها،

عباس امانت در کتاب «گاهشماری خورشیدی و پایداری نوروز در هویت فرهنگی ایران» نشان میدهد که تقویم خورشیدی ایرانی، فراتر از ابزاری برای شمارش روزها،

در حالی که در سالن سینمای پاریس مشغول تماشای فیلم ژاپنی «استاد کابوکی» بود، ناگهان خبر درگذشت بهرام بیضایی روی صفحه موبایلش ظاهر شد؛ لحظهای غریب و پرمعنا برای محمد حقیقت، منتقد و دوست قدیمی این سینماگر بزرگ، که شیفتگی بیضایی به هنر و تئاتر ژاپن را به خوبی میدانست و همین تقارن، موجی از خاطرات مشترک، از شبگردیهای پاریس تا همراهی در جشنواره نانت و برگزاری مرور آثار او در سینماتک فرانسه را در ذهنش زنده کرد.

مضامین اصلی داستان شامل گناه و رستگاری، پوچی و بیمعنایی، و خشونت و رحمت است. اوکانر از خشونت به عنوان ابزاری برای رسیدن به حقیقت استفاده میکند. در پایان داستان، خشونت باعث میشود که زن سالخورده ریاکار به لحظهای از رحمت و درک برسد.

در آثار بهرام بیضایی، داغ ننگ نه تنها یک پدیدهٔ اجتماعی، بلکه ابزاری قدرتمند برای طرد و کنترل افراد متفاوت است. بررسی جامعهشناختی دوازده اثر او بر اساس نظریهٔ اروینگ گافمن نشان میدهد که بیضایی بیشترین توجه را به داغهای جنسیتی، طبقاتی، نژادی و عقیدتی معطوف کرده و شخصیتهای زن و مردش را قربانیان برچسبهای غیرحقیقی جامعهای مردسالار، واپسگرا و منفعتطلب ترسیم میکند.

چینوآ آچهبه با «همه چیز از هم میپاشد» (۱۹۵۸) نه تنها پاسخی کوبنده به «دلِ تاریکی» جوزف کنراد داد، بلکه برای نخستین بار صدای فرهنگ ایگبو را ــ با همه شکوه و تناقضهایش ــ در ادبیات جهان طنینانداز کرد. اوکونکوو، قهرمان تراژیک رمان، نماد مردانگی سنتی و مقاومت در برابر استعمار بریتانیایی است؛ مردی که در عین ستایش سختکوشی، شجاعت و انسجام قبیلهای، خود قربانی خرافههای فلجکننده، مردسالاری افراطی و سنتهای خشونتبار همان فرهنگ میشود. آچهبه بدون سادهسازی، هم تاریکیهای فرهنگ بومی را افشا میکند و هم تاریکی واقعی را ــ استعمار سفیدپوست و میسیونرهایی که با «رضایت» فرهنگی و سپس «اجبار» نظامی، هژمونی خود را تحمیل میکنند ــ عریان میسازد. نتیجه، تراژدیای دوسویه است: فروپاشی یک جهان که هم از درون پوسیده بود و هم از بیرون ویران شد.

بهرام بیضایی، یکی از تأثیرگذارترین چهرههای سینمای نوین و تئاتر ایران، در روز تولد ۸۷ سالگی خود – پنجم دی ۱۴۰۴ – در آمریکا درگذشت. دوسیه بانگ درباره این ایرانی ترین هنرمند ایران را میخوانید:

«بدری» نه فقط یک داستان عاشقانهی تلخ، بلکه کاوشی ظریف در بحران مردانگی، دروغ به عنوان شیوه بقا، و امکان (یا عدم امکان) رهایی از خودِ قدیمی است.

در این سه شعر، شاعر با زبانی تصویری و نمادین، وضعیت انسان معاصر در جامعۀ بحرانزده را به تصویر میکشد. او از یک سو نسبت به فلج روحی و عادت به رنج در جامعه هشدار میدهد، و از سوی دیگر امیدوار است به نیروی زندگی در دل سنتهای ساده و انسانی.

حسین نوشآذر در این مقاله کتاب جدید عباس امانت با عنوان «گاهشماری خورشیدی و پایداری نوروز در هویت فرهنگی ایران» را بررسی میکند. امانت در

“آن سوی بهشت” استعارهای است از جهان پس از مرگ، که نشان میدهد حتی کسانی که از سختیهای مادی گریختهاند، همچنان بار سنگین اندیشه درباره مرگ و نیاز به یک “منزل” نهایی را بر دوش میکشند. اینجا، “منزل” تنها یک قبر نیست، بلکه نماد آرامش، هویت و ماندگاری است. داستان را می شنوید با صدای گرم و اجرای هنرمندانه کامران در مجموعه برنامه های آوا و نوا:

اگر قدرت، بیماری موروثی باشد که از پدر به پسر منتقل میشود، آیا قتل پدر تنها راه علاج است؟ «پدرم کالیگولا را میکُشد» اثر علیرضا جوانمرد، بیش از آنکه یک رمان باشد، کالبدشکافی بیپروای روانِ جمعی ماست؛ پژوهشی ادبی در باب دیوانگیِ نهادینهشده در ساختار قدرت و تقلایی تراژیک برای قطع زنجیرهای که ما را به طغیان شخصی و تاریخی مقید میکند.

«رؤیاهایی که در شب میخندند»، جدیدترین دفتر شعر سارا پورجوادی، بیش از آنکه مجموعهای از اشعار سپید باشد، نقشهای است برای ادامهدادن. این مقاله با عبور از عنوان نمادین کتاب و با تکیه بر نظریههایی از فمینیسم تا روانکاوی، نشان میدهد که این اشعار چگونه با زبانی ساده و تصاویری ملموس، سهگانۀ «سیاست مراقبت»، «سوگ و احیا» و «زیست روزمره در محاصرۀ خشونت» را در هم میتنند تا امیدی کمحجم اما پایدار برای زیستن بیافرینند.

دومینو» رمانی است دربارهٔ گذر از انفعالِ قربانیپنداری به فعال بودنِ جستوجوگر معنا؛ اثری که با پیوند داستانهای شخصی، تاریخ جمعی و فلسفه، از رنج فرشی انسانی میبافد و پرسش نهایی را همچون میراثی به خواننده میسپارد: ما چه معنایی را در رنجهای خود خواهیم یافت؟

شعر م. روانشید، بازتاب جهانی واژگون و هستیشناسی شکستخوردهای است که در آن نظم طبیعی زندگی و مرگ از بین رفته است. شاعر تبعیدی، در میانه شب طولانی و درد جمعی، تنها به جابهجایی سکوتبار کلمات میان ورقها میپردازد.

در فضای سرد و خشن زندان، یعقوب که به اتهام شرکت در اعتراضات بازداشت شده، برای کاهش دوران حبس هجدهماهه خود، در امتحان حفظ قرآن شرکت میکند. این امتحان توسط بازجوهایی انجام میشود که خود با تفسیرهای خشک و ایدئولوژیک، قرآن را وسیلهای برای تحقیر و کنترل زندانیان قرار دادهاند. داستان، تضاد بین معنویت واقعی و استفاده ابزاری از دین را به تصویر میکشد و نشان میدهد چگونه فشار سیستماتیک و شکنجه، نه تنها بدن که روح و باورهای فرد را نیز نشانه میرود و او را در مرز فروپاشی روانی قرار میدهد.

در اوج تاریکیهای فردی و اجتماعی، گرد هم آمدن، سخن گفتن، مهر ورزیدن و حفظ امید به فردا، خود عملی رادیکال و نورافشان است.

سال ۲۰۲۵، سالی تاریخی برای ادبیات داستانی بود: توماس پینچون پس از ۱۲ سال، چیماماندا آدیچیه پس از بیش از یک دهه و سلمان رشدی پس از حملهای که یک چشمش را گرفت، بازگشتند. در کنارشان، شاهکارهای بیستسالهٔ سارا هال و کیران دسای، برندهٔ جسورانهٔ بوکر (دیوید زالای) و موج خیرهکنندهای از نویسندگان جوان و مجموعهداستانهای بیرحمانهٔ امروزی قرار گرفتند؛ همه زیر سایهٔ بحران اقلیمی، مهاجرت و پرسش از هویت انسانی. گاردین این سال را «سال غولها و معجزهٔ تازهواردان» نامیده است.

در بخش پایانی این نقد بر کتاب «یعنی تو کلهت بهشته» رضا شهبازی، نویسنده با حفظ نگاه تابآورانهاش به زندگی، به تحلیلهای عمیق سیاسی و اجتماعی میپردازد؛ از نقد مصرفگرایی و سرمایهداری گرفته تا جزئیات هایپررئالیستی شرایط روزمره، همه با لحنی ساده، طنزآمیز و دوستانه که مخاطب را تا انتها همراه میکند و به تأمل وامیدارد.

قدرت روایت این شماره از کافه رادیو با صدا و اجرای مهدی اصلانی نه در زیبایی ادبی، که در صداقت دردناک و به تصویر کشیدن رنجی است که از دیوارهای زندان فراتر رفته و دامن بیگناهترین افراد (یک مادر سالخورده) را میگیرد. محتوای آن از نظر عاطفی قدرتمند و از نظر اجتماعی-تاریخی قابل تأمل است.

این مقاله، با خوانشی خلاق و نو، در پی واکاوی لایههای پنهان و آشکار «رنگ آتش نیمروزی» نوشته شهریار مندنی پور است: از استعارههای جنگ در دل طبیعت بکر، تا نبردی فلسفی میان سنت و مدرنیته، و از اسطورههای کهن شکار تا تعلیقی که تا آخرین سطر، ذهن را میکاود. «رنگ آتش نیمروزی» فقط یک داستان کوتاه نیست؛ آیینهای است شکسته از تاریخ ما، که هر تکهاش تصویری دردناک و در عین حال باشکوه را بازمیتاباند.

«زیر گنبد دوار» اثر تازه عباس امانت، تاریخنگار برجسته، آمیزهای از شعر نو و قالبهای کهن است، بیش از یک تجربه شاعرانه شخصی، بازتاب نگرانیهای عمیق فرهنگی و فلسفی مورخی است که ریشه در میراث کهن دارد و در جهانی معاصر میزید. شعرهای او با اشارات پرشمار به حافظ، اخوان ثالث و دیگران، تلاشی است برای پیوند زدن «از دسترفتگان» ادبی با «بازماندگان» امروزین، در حالی که مفاهیمی چون زمان، حافظه و تقلای انسان در چنگال تقدیر را در قالبی بدیع و اغلب التقاطی میکاود. این کتاب، پنجرهای است به ذهن پژوهنده و شاعرانهای که گذشته را نقد میکند، ولی خود را از آن جدا نمیداند.